برخوردارند، بيشتر به طرفدارى مردم و جلب رضائيت آنان نياز- مندند، بلكه مى‌توان مجاهدين همچو ماهى و مردم را چون آب فرض نمود و بر اين اساس پايگاه مردمى براى جهادگران يك امر حياتى به حساب مى‌آيد. مبارزينكه بر مردم منطقه خود ستم و زورگويى مى‌كنند ناخواسته به ريشه خود تيشه مى‌زنند.

مبارزان چه از نظر دينى و اخلاقى و چه از نظر سياسى وظيفه دارند رضاى خاطر مردم خود را بدست آورند تا تداوم مبارزه خود را تضمين كنند.

9- بعد اخلاقى:

جنگ سختى‌هاى زيادى را همراه دارد، كشته شدن، زخم ها، معلوليت‌ها، خراب شدن منزل‌ها و شهرها، تلف شدن اموال شخصى و عمومى، كساد معاملات، از دست رفتن عزيزان، كميابى مواد مورد احتياج در بازار، بلند رفتن قيمت‌ها با كسر درآمد ها، هرج‌ومرج و از بين رفتن امنيت، پريشانى خاطر و غير اين ها از لوازم جنگ است، و جنگ، جنگ است!!!.

اگر مجاهدين از اخلاق پسنديده اسلامى برخوردار نباشند و هواى نفس آنان را فاسد و زبون نموده باشد و مثلا صبر و پايدارى و قناعت و شجاعتم و علو همت و محبت به خداوند و مهربانى در حق ديگران و نفرت از ظلم و بيدادى و معاصى و غير ذلك نداشته باشند مسلما اين قوم به خاطر كسالت و تن‌پرورى و عياشى و جبن و غير- ذلك براى هميشه به بدبختى اسارت و بلاى استعمار و ذلت استثمار بيگانگان گرفتار مى‌شوند.

بليدر اين دنياى آكل و ماكول و درين محيطى كه دين از نفوذ خود بازمانده و قانون جنگل حاكميت پيدا نموده يا بايد غيرت و شهامت و استقامت داشت و رنج جنگ موقتى را پذيرفت تا آزاد و با كرامت زندگانى نمود و يا براى هميشه در اسارت و استخدام اقويا درآمد و از عزت، كرامت انسانى و دين آسمانى‌