responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله    جلد : 6  صفحه : 42

قيامت حساب او را بر او آسان گرداند و هر پيغمبرى كه اسم او در آن مذكور است در آن روز با او مصافحه كنند و بر او سلام كنند و ابو عبد اللَّه (ع) فرموده كه هر كه اين سوره را بخواند از روى محبت و شوق رفيق جميع پيغمبران باشد در جنات نعيم و تا در دنيا باشد در چشم مردمان موقر و عزيز باشد و با مهيب و شوكت بود و ببايد دانست كه چون حق سبحانه و تعالى ختم سوره طه كرد بذكر وعيد افتتاح اين سوره كرد بذكر قيامت و فرمود كه‌

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسابُهُمْ‌ نزديك شد مردمان را وقت محاسبه اعمال ايشان كه آن روز قيامت است و اقتراب و قرب بمعنى قلت زمان يا قلة مسافت مكانست ميان دو چيز و اين اقتراب نسبة بزمان ماضى است چه زمان قريبست بكثرت ماضى و قلت ما بقى و مقرر است كه ما بقى از دنيا اقصر است از ما مضى يا قريب است نزد حقتعالى لقوله تعالى‌ إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيداً وَ نَراهُ قَرِيباً و قوله‌ وَ يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذابِ‌ الايه و إِنَّ يَوْماً عِنْدَ رَبِّكَ كَأَلْفِ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ‌ و يا بجهت آنكه هر چه آينده است نزديكست وقوع آن و بعيد مقصور است بچيزى كه منقرض شده و گذشته و لهذا گفته‌اند كه (كل ما هو آت قريب) و ابلغ از اين نيز گفته‌اند كل ما هو آت آت هر چه آمد نيست آمده است يعنى چون محقق الاتيانست پس گوييا واقع گشته و بفعل آمده آورده‌اند كه قيس بن ساعد روزى بر شترى نشسته بود در سوق عكاظ مردمان را وعظ ميفرمود و ميگفت (ايها الناس ان من عاش مات و من مات فات و كل من هوات آت) هر كه زنده شد بمرد و هر كه بمرد فوت شد و هر چه آمدنى است در حكم آنست كه آمده است و لهذا از اشراط وقوع قيامت بعثت حضرت رسالت است صلى اللَّه عليه و آله‌

كما قال صلوات اللَّه عليه انا و الساعة كهاتين‌

و اشاره بانگشت سبابه و وسطى كرد و لام صله اقترب است و يا براى تاكيد اضافه حساب از قبيل لا اباء له و اصل كلام اقترب الناس است و از ابن عباس مرويست كه مراد به ناس كفارند فحينئذ اين از قبيل اطلاق اسم جنس است بر بعضى افراد و مؤيد اينست اينكه حق سبحانه آن را مقيد ساخته بقوله‌ وَ هُمْ فِي غَفْلَةٍ و ايشان در بيخبرى‌اند از حساب اعمال سيئه خود مُعْرِضُونَ‌ اعراض كنندگان از ايمان آوردن و تصديق نمودن بآن و اگر مراد جنس آدميان باشند معنى اين خواهد بود كه ايشان معرض‌اند از تفكر در آن يعنى انديشه نميكنند در عاقبت و خيمه خود و متفطن نميشوند بمآل و خاتمه امر خود و بدانكه فى غفلة خبر مبتدا است كه آن ضمير منفصل مرفوعست و معرضون خبر بعد از خبر و ميتواند بود كه فى غفلة

نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله    جلد : 6  صفحه : 42
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست