نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله جلد : 5 صفحه : 480
و حذف شرط بجهت دلالت كلام است بر آن و چون شرط مذكور بعد از امر
مقدر است پس امر بالقاى حسن باشد و منافى عصمت موسى نباشد و تغيير نظم بجهت آنست
كه اين ابلغ است در معنى كه مراد ايشان بود و گويند كه عرض موسى از امر بالقاء
اولا آن بود كه تا ايشان بذل مجهود خود كرده آنچه توانند در باب سحر ظاهر سازند و
بعد از ظهور و بروز همه آن حق سبحانه ابراز بينه قاهره خود كرده همه را نابود سازد
القصه چون ساحران ادوات سحر خود را بيفكندند و بسبب حرارت هوا زيبق در جوف چوبها و
رسنها در اضطراب آمد فَإِذا حِبالُهُمْ
وَ عِصِيُّهُمْ پس
ناگاه رسنها و عصاهاى ايشان
يُخَيَّلُ إِلَيْهِ
نموده شد بموسى مِنْ سِحْرِهِمْ از جادويى و كيد ايشان كه گوييا أَنَّها تَسْعى
بدرستى كه آن ميرود و شباب ميكند ذكر تخيل جهة آنست كه بحسب حقيقت آنها ساعى
نبودند بلكه متحرك بودند يعنى موسى چنان خيال كرد كه آن حبال و عصا مار گشته ند و
باطراف و جوانب ميشتابند و ببايد دانست كه اذا در اينمقام براى مفاجاتست و تحقيق
آنست كه اذا مفاجاة اذا ظرفيت است و مستدعى متعلقى كه ناصب او باشد و جمله مضاف
اليه اوست ليكن اين اذا مخصوص است به آنكه متعلق او فعل مفاجاة باشد و جمله
ابتدائيه پس تقدير اينست كه فالقوا تفاجأ موسى وقت تخييل سعى حبالهم و عصيهم من
سحرهم و حقيقت معنى مفاجات موسى است بحبال و عصاى ايشان كه مخيل بودند در نظر موسى
بحيات ساعيه و گويند ضمير اليه راجع بفرعونست يعنى آن حبال و عصا را در نظر فرعون
چنان مينمود كه آنها ماران شتابندهاند و مصدق قول اولست قوله فَأَوْجَسَ
پس اضمار كرد فِي نَفْسِهِ در ذات خود يعنى يافت در دل خود خِيفَةً مُوسى
خوفى و ترسى يعنى چون آن حال را مشاهده كرد بترسيد چنانچه مقتضاى جبلت بشريه است و
اگر چه شكى در ابطال آن نداشت يا از آن ترسيد كه مبادا نظارهگيان ميان سحر و
معجزه فرق نكنند و حق بباطل مشتبه گردد و بجهت آن تبعيت او نكنند يا آنكه متفرق
گردند پيش از القاى عصا و چون اين و هم بر موسى طارى شد پايان جلد پنجم اميد است
خداوند متعال توفيق عنايت فرمايد تا بقيه مجلدات بطبع رسد (حسن علمى)
نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله جلد : 5 صفحه : 480