responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله    جلد : 5  صفحه : 364

سبب او را اينخبر ميسر ميشد آورده‌اند كه حق تعالى نور و ظلمت را مسخر او گردانيد و در زاد المسير از امير المؤمنين ع نقلكرده كه سحاب را در فرمان او كرد تا بر او سوار شده هر جا ميخواست ميرفت و در سير كردن شب و روز بر او مساوى بود چه حقتعالى نورى باو داده بود كه بدرخشندگى آن براه ميرفت و تمكين او در زمين عبارت از آنست كه سحاب را در فرمان او كرد و روزى از روم بيرون آمده مصر را مسخر ساخت و با زنگيان حرب كرد و بر ايشان غالبشده عزم مغرب كرد فَأَتْبَعَ سَبَباً پس از پى رفت سببى و وسيله را كه بآن بمغرب تواند رفت پس بآن سبب توسل جسته ميرفت‌ حَتَّى إِذا بَلَغَ‌ تا چون رسيد مَغْرِبَ الشَّمْسِ‌ بجاى فرو رفتن آفتاب يعنى نهايت عمارت در جانب مغرب‌ وَجَدَها يافت آفتاب را كه براى العين‌ تَغْرُبُ‌ فرو مى‌رفت‌ فِي عَيْنٍ حَمِئَةٍ در چشمه آب گرم ابو ذر غفارى رحمه اللَّه روايت كرده كه من در رديف رسول خدا (ص) بودم وقت فرو شدن آفتاب گفت اى ابا ذر دانى كه آفتاب كجا فرو ميرود گفتم اللَّه و رسوله اعلم فرمود

تقرب فى عين حمئة

بچشمه گرم فرو ميرود و ابن عمر گفت رسول (ص) در وقت غروب در آفتاب نگريست و فرمود

انها تغرب فى نار اللَّه الحمئة الحامية

بعد از آن فرمود اگر نه آنست كه خداى نگاه ميدارد آفتاب را هر آينه هر چه در زمين بودى از حرارت آفتاب بسوختى و حفص و نافع و ابى حمئة ميخوانند يعنى چشمه آب تيره و گنديده بالاى سياه ابن عباس روايت كرده كه اين آيه را بر ابى بن كعب خواندم كه فى عين حمئة ابى گفت من آيه بر رسول خدا چنين خواندم كه فى عين حامية يعنى در چشمه با گل سياه از كعب الاحبار مرويست كه در تورية چنين است كه (فى عين سوداء ماء و طين) ابن عباس روايت كند كه من نزد معاويه رفتم اين آيه چنين ميخواند كه فى عين حاميه پس كعب احبار را بخواند و گفت آفتاب كجا فرو مى‌رود گفت در تورية يافته‌ام كه فى الماء و الطين مردى از قبيله ازد گفت كه شعبى دو بيت گفته كه دلالت بر اين ميكند

(قد كان ذو القرنين قبلى مسلما

ملكا تدين له الملوك و تسجد

بلغ المشارق و المغارب يبتغى‌

اسباب امر من حكيم مرشد

فرأى مغارب الشمس عند غروبها

فى عين ذى خلب و ثاط خربد)

ثاط گل است و خربد سياه و ميتواند بود كه آن چشمه جامع اين هر دو صفت باشد پس بين الاخبار تنافى نباشد ابو العاليه گفته كه آفتاب در چشمه رود و آن چشمه او را بمشرق اندازد و چون در موضوع خود بثبوت پيوسته كه آفتاب از فلك خود زايل نميشود پس خبر ابو العاليه يا صحيح السند نباشد يا مؤول بود به اينكه در بادى النظر چنان مى‌نمايد كه آفتاب در آن چشمه فرو مرود و بجهت شدت حركت آن چشمه بجانب شرقى توهم آن ميشود كه آن چشمه آفتاب را بجانب مشرق‌

نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله    جلد : 5  صفحه : 364
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست