responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله    جلد : 1  صفحه : 198

الَّذِينَ ظَلَمُوا پس بگردانيدند از روى استهزاء آنان كه ستم كردند بر خود آن كلمه را كه بآن مامور بودند قَوْلًا غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ‌ بگفتارى كه غير از آن چيزى بود كه گفته شده بود مر ايشان را يعنى چون حقتعالى فرمود كه‌ حِطَّةٌ بگوئيد ايشان گفتند (هطا سمقاثا) كه بمعنى گندم سرخ است مراد آنست كه توبه و استغفار را بدلكردند بآنچه مطلوب و مشتهاى ايشان بود از اغراض دنيا و اطعمه آن و نيز آن چيزى را كه بايشان گفتند كه از اين در تنگ در رويد تا پشت شما خم شود از بهر تواضع بدل كردند و بعضى بدرهاى فراخ در رفتند و راه بگردانيدند فَأَنْزَلْنا پس فرو فرستاديم‌ عَلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا بر آنان كه ستم كردند بتغيير و تبديل قول‌ رِجْزاً عذابى و عقوبتى مقدر مِنَ السَّماءِ از آسمان‌ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ‌ بسبب آنچه بودند كه بيرون رفتند از حد فرمان ماما از براى مصدرية است يعنى بسبب فسق ايشان (و رجز و رجس) در اصل لغت ما يعاف عنه است يعنى آن چيزى كه از آن كراهت داشته باشد و ناخوش آيد و استعمال آن در عذاب بجهت كراهت طبيعت است از آن و در تكرير الَّذِينَ ظَلَمُوا زيادتيست در تقبيح امر ايشان و ايذان بآنكه انزال رجز بر ايشان بجهت ظلم ايشان بود بوضع مامور به در غير موضع آن و يا بجهت ترك ان چيزى بود كه موجب نجاة ايشان بود بآنچه سبب هلاكت ايشان شد و بروايتى مراد برجز طاعونست چه در روايت واقع شده كه در يك ساعت بيست و چهار هزار كس مردند و بروايتى ديگر هفتاد هزار از كبر او شيوخ ايشان مردند و ابناى ايشان باقى ماندند و مراد بظلم و فسق كفر است چه استهزا بامر خدا و تبديل و تغيير آن از روى سخريه موجب كفر است و مراد بقوله‌ قَوْلًا غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ‌ آنست كه ايشان مخالفت نمودند در امر بتوبه و استغفار و بآن امتثال نكردند نه آنكه مراد اين باشد كه بجاى لفظ حِطَّةٌ لفظى ديگر گفتند كه مفيد آن معنى بود چون (نستغفرك و نتوب اليك) و يا (اللهم اعف عنا) و امثال آن چه مؤاخذه باين غير موجه است‌

مرويست كه بنى اسرائيل چون در تيه (من و سلوى) بخوردند و تشنه شدند هفتاد هزار مرد ايشان زبان العطش العطش گشوده نزد موسى آمدند و از روى عجز و مذلت از موسى طلب آب كردند و موسى از حق تعالى استسقا نمود كه قال عج‌ وَ إِذِ اسْتَسْقى‌ مُوسى‌ و ياد كنيد اين را كه چون موسى درخواست از ما آب را لِقَوْمِهِ‌ براى گروه خود كه بعد از خوردن (من و سلوى) تشنه شده بودند فَقُلْنَا پس گفتيم مر او را كه اى موسى‌ اضْرِبْ بِعَصاكَ‌ بزن بعصاى خود كه از شعيب بتو رسيده‌ الْحَجَرَ سنگى معين را و آن سنگى بود مربع ببزرگى سر آدمى كه حقتعالى از بهشت بموسى فرستاده‌

نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله    جلد : 1  صفحه : 198
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست