نام کتاب : گزيده شناخت نامه قرآن بر پايه قرآن و حديث نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 517
هر حرفى، حدّى است، و براى هر حدّى، مطلعى[1]
است.[2]
427.
المحاسن- به نقل از خيثمة بن عبد الرحمان جعفى، از ابو لبيد بحرانى-: مردى
در مكّه خدمت امام باقر عليه السلام آمد و سؤالاتى از ايشان پرسيد. امام عليه
السلام پاسخ او را داد و سپس آن مرد به امام عرض كرد: «تو هستى كه مىگويى هيچ
چيزى در كتاب خدا نيست، مگر آن كه شناخته شده است؟».
امام
گفت: من اين گونه نگفتهام؛ بلكه گفتهام كه هيچ چيزى از كتاب خدا نيست، مگر اين
كه برايش دليلى گويا از جانب خدا در كتاب او وجود دارد كه مردم آن را نمىدانند.
آن
مرد گفت: «پس تو مىگويى كه هيچ چيزى در كتاب خدا نيست، مگر اين كه مردم به آن
نياز دارند؟».
امام
گفت: آرى، حتّى يك حرف.
او
پرسيد: «مثلًا «الف. لام. ميم. صاد!» چيست؟».
ابو
لبيد مىگويد: امام پاسخى داد كه من آن را فراموش كردهام.
آن
مرد كه رفت، امام باقر عليه السلام به من فرمود: «اين، تفسيرِ آن بر اساس ظاهر
قرآن است. آيا تو را از معناى باطنى آن، خبر ندهم؟».
گفتم:
[آيا] قرآن باطن و ظاهرى دارد؟
فرمود:
«آرى، كتاب خدا، ظاهر و باطنى دارد و معانىاى، و ناسخى و منسوخى، و محكم و
متشابهى، و قانونها و مَثَلهايى، و فصل و وصلى، و حروفى و تصريفى.
پس
هر كه ادّعا كند كه كتاب خدا مُبهم است، هم خود به هلاكت افتاده و هم ديگران را
[1]. مطّلع( به ضمّ ميم و
تشديد طا و فتح لام)، اسم مكان است از اطّلاع، يعنى مكان نگريستن و اطّلاع يافتن،
يا( به فتح ميم و لام و سكون طا)، اسم مكان است از طلوع به معناى مكان طلوع.