نام کتاب : گزيده شناخت نامه قرآن بر پايه قرآن و حديث نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 480
باب پنجم مغنى و در پى او زركشى و سيوطى، با ذكر شواهدى متعدد، اعراب
را فرع بر فهم معنا دانسته و معتقدند مُعْرِب ابتدا بايد به فهم صحيحى از آيات دست
يابد.
سپس
بر طبق معنا اعراب آيه را بيان كند.[1]
اين ديدگاه به طور مشخص مىتواند از يك سو راه تأثير روايات، و از ديگر سو تأثير
باورهاى پيشين و پيشفرضهاى ذهنى مفسر را بر اعراب آيات و بيان نقش كلمات در هر
آيه باز كند. با اين حال به نظر مىرسد نقطه اعتدال، جمع ميان اين دو ديدگاه است؛
زيرا از يك سو هر يك از اين دو ديدگاه به نحو جزئى- و نه كلى- صحيح است؛ يعنى در
حالى كه در موارد بسيارى فهم صحيح آيه بر نوع اعراب آن مبتنى است، موارد فراوانى
نيز يافت مىشوند كه اعراب، مبتنى بر دريافت معنا و فرع آن است و اين به سبب ويژگى
زبان عربى بويژه زبان قرآن و نظم دقيق و حساب شده آن است كه در بسيارى موارد به
آيات، قابليت وجوه نحوى و اعرابى گوناگون مىدهد و بر پايه هر تركيب و تحليل،
معنايى متناسب برداشت مىشود. اين ويژگى آيات قرآن (قابليت براى تركيبهاى
گوناگون)، از دشوارىهاى پيش روى مفسران در فهم قرآن است كه حلّ آن، راهكارهاى جدى
مىطلبد. آنچه تاكنون از قواعد نحوى و اعرابى براى حل اين دشوارى پيشنهاد شده به
دليل استثناها و تخصيصهايش نتوانسته اين مشكل را از ميان بردارد و همين مسئله از
عوامل اختلاف ديدگاههاى فقهى و كلامى ميان فرق اسلامى و فقها و افزون بر اين، گاه
وسيلهاى براى متهم ساختن فرقههاى اسلام به تفسير به رأى بوده است.[2]
نكته
حائز اهميت در اعراب قرآن آن است كه متن قرآن به عنوان متن مستحكم ادبى، اصالت
داشته و بايد به عنوان معيار و منبع قواعد در نظر گرفته شود و هرگز نبايد قواعد
مدوّن نحوى و دستور زبانى كه حدود دو قرن پس از نزول قرآن و غالباً به
[1]. مغنى اللبيب: ج 2 ص
684- 706؛ البرهان فى علوم القرآن: ج 1 ص 410؛ الإتقان فى علوم القرآن: ج 1 ص 382.
[2]. ر. ك: أثر المعنى
النحوى فى تفسير القرآن الكريم بالرأى.
نام کتاب : گزيده شناخت نامه قرآن بر پايه قرآن و حديث نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 480