به نظر مىرسد مفهوم حيا در لغت، با مفهوم آن در علم اخلاق چندان
تفاوتى ندارد؛ زيرا بر اساس متون دينى، حيا به دو نوع عقلانى و غير عقلانى تقسيم
شده است. ازاينرو حيا نزد عرف و اخلاق دينى، يك معنا دارد و به درست و نادرست
تقسيم مىشود، اما در تبيين مفهوم حياى درست و نادرست تفاوت دارند؛ زيرا گاهى عرف
جامعه گناه و سرپيچى از دستور خالق يكتا را قبيح نمىداند، اما بىشك اين نوع
رفتارها از منظر دين، ناپسند و مرتكب آن، نسبت به خالق خويش بىحياست.
خاستگاه
حيا
شرم
و حيا، در نهاد آدمى وديعه الهى و امرى فطرى است. به نظر مىرسد اين خصلت، از حبّ
ذات ناشى مىشود؛ زيرا هر انسانى فطرتاً خود را دوست دارد و به اين دليل از انجام
هر رفتارى كه جايگاه و احترام خودش را نزد ديگران افزايش مىدهد دريغ نمىكند. ازاينرو
از انجام كارى كه عيب او را آشكار سازد و موجبات تحقير يا مذمّت و سرزنش او را نزد
ديگران فراهم آورد پرهيز مىكند. بنابراين همواره تلاش مىكند تا خود را به بهترين
وجه آراسته و جلوهگر سازد و عيوب ظاهر و باطن خويش را مخفى نگاه دارد. اين تلاش
موجب مىشود از انجام كار زشت مقابل ديدگان بيننده محترم پرهيز و شرم كند. در قرآن
مىخوانيم كه وقتى حضرت آدم و حوا از درخت ممنوعه تناول كردند، عورتشان ظاهر شد.
آنان بلافاصله در صدد پوشاندن آن بر آمدند. لذا از برگ درختان بهشتى براى ستر عورت
خود استفاده كردند.[1]
[1]. اعراف: 22:
فَلَمَّا ذاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَ طَفِقا يَخْصِفانِ
عَلَيْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ؛ همين كه از آن درخت ممنوع خوردند، آنچه از آنها
پوشيده بود آشكار گشت و آدم و حوا از برگ درختان بهشتى براى پوشش خود استفاده
كردند.