آيينها و مراسم اصيل و تحريف ناشده يهود، در دين مسيحيت و اسلام پا
بر جا ماند، هر چند شكل و آداب آن تكميل شد. قرآن كريم به برخى آموزههاى وحيانى
موسى عليه السلام و پيمان گرفته شده از بنى اسرائيل اشاره كرده كه از جمله آنها
اقامه نماز است.[1]
در
حديثى نيز به دستور خداوند به موسى عليه السلام در باره نماز و درنگ در آن، اشاره
شده است[2] و در حديث ديگر در باره مناجات
موسى و خدا، سخن از نماز به ميان آمده است.[3]
دو حديث امام صادق عليه السلام نيز در توصيف ادب موسى عليه السلام در نماز است و
علّت نيل موسى به مقام كليم اللهى، همان دانسته شده است.[4]
افزون
بر آيات و احاديث اسلامى، متون متعدّدى در تورات و تلمود، نشاندهنده وجود نماز و
تشريع آن در دين يهود هستند. در تورات، به نماز سليمان عليه السلام در حضور جمعى
از بنى اسرائيل و تضرّع او و طلب بخشش براى بنى اسرائيل كه از سرزمين خود رانده
شده بودند، اشاره شده[5] و در جايى ديگر از آن،[6]
از پايان نماز سليمان عليه السلام و بلند شدن وى از حالت ركوع و تبريك وى به
حاضران براى نجات و آسودگى آنها ياد شده است.
در
باره نماز جماعت يهوديان، در كتاب گنجينه تلمود آمده است كه علاوه بر عبادتها و
نمازهاى فردى و خصوصى كه انسان به وسيله آن، حاجات خود را از خدا مىطلبد، نمازهاى
جماعتى نيز هستند كه افراد موظّف اند در آن شركت جويند و آن را در كنيسه بخوانند.[7]
[7]. ر. ك: براخوت 6 الف:«
دعا و نماز انسان، فقط در صورتى مورد اجابت قرار مىگيرد كه در كنيسه خوانده شود
.... هر آن كس كه در شهر او كنيسهاى وجود دارد و براى خواندن نماز بدان جا
نمىرود، همسايه بدى است».