مصاديق
و كاربردهاى ذكر شده براى نشاط در كتب لغت نيز مىتواند در شناخت مفهوم، تأثيرگذار
باشد. خليل معتقد است: مادّه نشط، آنگاه كه به صورت اسم فاعل، محلّا به الف و لام
باشد، به معناى گاو وحشىاى است كه به اين طرف و آن طرف مىرود:
الناشط:
إسم للثور الوحشى وهو الخارج من أرض إلى أرض.[3]
ابن
منظور هم كاربردهاى متعددى براى نشاط آورده است، همانند خارج شدن از مسير اصلى،
آنگاه كه نشط با طريق به كار برده شود:
نشط
الطريق: خرج من الطريق الأعظم يمنه أو يسره.
و
نشط الدابه، به حيوان فربه گفته مىشود:
نشط
الدابّة: سمن.
وى
مىافزايد عرب، به باز شدن ريسمان، آن گاه كه كشيده شود، اصطلاحاً «إنشطت الحبل»
مىگويد: