نام کتاب : دانشنامه امام مهدى بر پايه قرآن، حديث و تاريخ نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 353
1. غير شفّاف كردن سخن پيامبر صلى الله عليه و آله، ممكن است برخى از
اشكالات وارد بر نظريّات پيشين را حل كند؛ ولى نتيجهاى روشن و مشخّص براى ما
نخواهد داشت.
نتيجه
اين نظريّه آن است كه پيامبر صلى الله عليه و آله جملهاى مبهم و معمّاگونه فرموده
است كه هيچ نقشى در معرفت و عمل جامعه اسلامى نداشته و نخواهد داشت.
2.
سخن پيامبر صلى الله عليه و آله براى پىريزى مسيرى هموار براى رسيدن به هدفى بزرگ
است، يعنى پيروى مردم از اين رهبران كه موجب راهيابى و هدايت آنان خواهد گشت، در
صورتى كه با فرض نامشخّص بودن آن دوازده نفر، اين هدف هرگز محقّق نخواهد شد و حتّى
موجب سر در گمى آنان در شناخت مقتدا و سوء استفاده دنياطلبان از آن خواهد شد.
نظريّه
چهارم: خلفاى بنى اميّه
خطّابى
و ابن جوزى گفتهاند: مقصود پيامبر صلى الله عليه و آله از خلفاى دوازدهگانه،
خلفاى بنى اميّه است؛ زيرا اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله مربوط به زمان
پيامبرند و مشمول عنوان خلفاى دوازدهگانه نيستند. بنا بر اين خلفاى اربعه، معاويه
و مروان بن حكم، از اين گروه خارج مىشوند و دوازده نفر باقى خواهند ماند.[1]
براى
روشن شدن سخن اين دو نفر، اين نكته را بايد ذكر كنيم كه حاكمان اموى، پانزده نفر
بودهاند كه دوران حكومت آنان، سيزده سال پس از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله
آغاز شده است (چون عثمان در اواخر سال 23 هجرى به خلافت رسيد). اين دو نفر براى
رفع مشكل تعداد افراد بنى اميّه و زمان حكومت آنان، اصحاب پيامبر صلى الله عليه و
آله را به پيامبر خدا ملحق نموده، شايسته عنوان «خلافة النَّبى» ندانستهاند. در
نتيجه، دوران خلفاى اربعه، معاويه و مروان بن حكم، از اين حكم خارج شده و دوازده
نفر ذيل آن باقى ماندهاند.