امام،
تقوا را نسبت به طاعتها و فعاليتهايى كه در نيل به كمال لازم است، مانند آب براى
درختان دانسته است. اين، از آن جهت است كه آب، اصل رويش درخت است و اگر آب نباشد،
درخت، شاخ و برگ پيدا نمىكند و ميوه نمىدهد. تقوا هم منشأ و اصل رويش
فعّاليتهاى كمالزاست و اگر تقوا نباشد، طاعات و فروعى كه انسان را به هدف عالى
قرب الهى مىرسانند نيز وجود نخواهند داشت.
امام
صادق عليه السّلام در پايان، براى روشنتر كردن اين حقيقت كه تقوا يك اصل تربيتى
است و فعّاليتهاى تربيتى بايد براساس آن صورت گيرند، به آيه قرآن استناد
مىفرمايد و به عنوان مربّى دينى، توصيه مىكند كه مردم، فعّاليتهاى خود را بر
اين اساس، استوار سازند تا به اهداف عالى تربيتى برسند و از اصول متضاد با آن،
پرهيز كنند؛ زيرا با آن اصول متضاد با تقوا، نمىتوان به تربيت حقيقى دست يافت؛
بلكه پايان كار، به بدبختى و جهنّم مىانجامد.
لازم
به يادآورى است كه اصول، نسبت به يكديگر، از حيث وسعت مفهوم و شمول مصاديق، تفاوت
دارند؛ برخى كلّىترند و برخى ديگر، دايرهشان محدودتر است. تعدادى از اصول، نسبت
به اصول ديگر، مادرند و فرزندانى از آنها متولّد مىشوند؛ يعنى ممكن است يك اصل
كلّى، از واقعيتهايى كشف شود كه با تحليل عقلى و با توجّه به حقايق ديگر، اصولى
از آن منشعب گردد (مانند اصل رشد و كمال) كه اصولى نظير اصل شناسايى و نيل به
كمال، اصل توجّه به كمال ابدى، اصل انگيزه براى فعاليت برتر و بيشتر و ... را دربر
دارد و اينها از شاخههاى آن درخت و از فروع آن اصل مادر به حساب مىآيند.
رابطه
اصول و فروع
در
نظام تعليم و تربيت اسلامى، پرداختن به اصول و فروع، در كنار يكديگر، لازم