نام کتاب : اخباريگرى، تاريخ و عقايد نویسنده : بهشتى، ابراهيم جلد : 1 صفحه : 191
2. اشكال حَلّى اصوليان اين است كه هرمحتملى، مشتبه نيست؛ بلكه گاهى
مشتبه بر فعلى اطلاق مىشود كه احتمال خطر در آن است و با وجود اين احتمال، ديگر
موضوع احراز نمىشود و به شبههاى در موضوع حكم بدل مىشود كه بايد در صورت امكان،
احتياط كرد. افزون بر اين كه به قرينه تعليلى[1]
كه در برخى از اين روايات آمده، همين احتمال دوم متعيّن مىشود.[2]
شيخانصارى
در پاسخى مفصّل، توقّف را در اين اخبار، بر اراده مطلق رجحان (اعم از وجوب و
استحباب) حمل كرده، و هلاكت را نيز اعّم از عقاب اخروى و ديگر مفاسد مىداد. وى
اين روايات را به سه دسته تقسيم كرده و امر به توقّف را در هر سهدسته، امر ارشادى
دانسته است؛ ارشاد به وجوب عقلى و شرعى توقّف و يا به استحباب آن.
اصوليان در
جايى كه بيانى از طرف مولا نباشد و دليلى به مكلّف نرسد، احتمال تكليف و عقاب و
مجازات را با قاعده «قبح عقاب بلا بيان» و به استناد احاديثى مانند حديث رفع،[3]
روايت حجب،[4] و مطلق،[5]
از بين مىبرند و آن را از موارد شبهه، خارج مىدانند.[6]
اين رويكرد، اختصاص به اصوليان ندارد و حتى محدّث جزايرى نيز بر اين باور است كه
حديث «ما حجبالله علمه على العباد فهو موضوع عنهم»،
هم شامل
احكامى مىشود كه امام معصوم (ع) بيان نكرده، و هم احكامى كه بيان كرده ولى به دست
ما نرسيده است.[7]
[1].« فإنّ الوقوف عند الشبهة خير من الإقتحام فى الهلكات»( الكافى، ج 1،
ص 68، ح 10؛ وسائل الشيعة، ج 18، ص 114، باب 12، از ابواب صفات القاضى، ح 9).
[3]. قال رسولالله( ص):« رُفِع عن امّتى تسعة ... وما لا يعلمون»(
الخصال، ج 2، ص 417، ح 9).
[4]. امام صادق( ع) فرمود:« ما حجبَاللهُ علمَه على العباد فهو موضوع
عنهم»( الكافى، ج 1، ص 164، ح 3؛ التوحيد، ص 413، ح 9؛ وسائل الشيعة، ج 18، ص 19،
باب 12، از ابواب صفات القاضى، ح 28).
[5]. امام صادق( ع) فرمود:« كلُّ شىء مطلق حتّى يَرد فيه نهىٌ»( كتاب من
لايحضره الفقيه، ج 1، ص 208، ح 937؛ وسائل الشيعة، ج 18، ص 127، باب 12، از ابواب
صفات القاضى، ح 60).