«اگر نه آن بود كه بر قرآن افزوده شده است و از آن كاسته شده است حق ما بر هيچ خردمندى پنهان نمىماند و اگر قائم ما برخيزد، قرآن او را تصديق خواهد كرد.» آنچه كه قائم- عليه السلام- را تأييد مىكند، همين قرآن موجود است؛ زيرا امام در مقام استدلال درباره حق ضايعشده اهل بيت مىباشد و آن كه اين حق را اعتراف نمىكند سرزنش مىنمايد. و معناى استدلال آن است كه: امام حجت- صلوات اللّه عليه- معانى حقيقى را آشكار خواهد كرد به صورتى كه كمترين غموض و اشتباه در درك معانى قرآن نباشد و هر فرد خردمندى اين معنا را درك كند كه: قرآن، امام را تصديق مىكند و اگر واقعا قرآن تحريف شده باشد، امام را تصديق نخواهد كرد. پس منظور آن است كه دشمنان، معانى قرآن را تحريف كردند و از قرآن در اين زمينه معانى و مفاهيمى كاستند و معانى مورد نظر خود را داخل نمودند تا آن كه امر بر افراد عاقل مشتبه گشت.
شاهد مطلب كه معانى قرآن تحريف شده است حذف موارد زير است:
الف- حذف تأويل بعضى آيات.
ب- حذف تفاسيرى كه خدا براى آيات نازل نمود.
ج- حذف موارد نزول و موارد مشتبه راجع به ناسخ و منسوخ و ديگر كارها.
بعد، اين موارد محذوف با موارد ديگرى جابهجا شد و موارد ظنى و تأويلات شخصى و اجتهادات غلط در بيان ناسخ و منسوخ آيات، جاى آنها را گرفت.
اگر كسى اطلاع بيشترى در اين باره بخواهد به كتابهاى: تفسير الدر المنثور، جامع البيان و ديگر كتب رجوع كند تا ببيند چگونه روح معانى قرآن تحريف شده است.
يكى ديگر از علل «تحريف معنوى» قرآن اشكال زبانى و اصالت دادن به نكات اعرابى است. اعراب بدون توجه به سياق جمله و موقعيت كلمه در جمله به طور مطلق به هر كلمه نگاه مىكنند و احتمالات متعدد اعرابى و تنوع تركيب را بررسى مىكنند و اين باعث دور شدن از مقصد حقيقى قرآن و معناى واقعى آيات است. براى مثال مىتوان به وجوه اعراب دو آيه اوّل سوره بقره ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فِيهِ توجه كنيد تا مطلب روشن شود. در همين مورد، عبد الاعلى از امام صادق- عليه السلام- روايت كرده است كه امام مىفرمايد: «اصحاب العربية يحرفون كلام اللّه عز و جل عن مواضعه[1]، اصحاب عربيت و
[1] بحوث فى تاريخ القرآن و علومه، ص 316. و البيان خوئى، ص 248.