نام کتاب : حكمت نامه حضرت عبد العظيم الحسنى نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 74
شايع «خليفه» توجّه كردهاند و در ميان حاكمان و قدرتمداران، به دنبال خليفه گشتهاند. بديهى است كه حاكمان ظالم و خونريزى همانند يزيد و عبد الملك را نمىتوان خليفه بزرگترينِ پيامبران الهى و خاتم آنان دانست.
بارى! ترديدى نيست كه هدف پيامبر صلى الله عليه و آله از اين سخن، معرّفى بهترين كسانى است كه پس از او شايستگى كامل را براى رهبرى امّت اسلامى دارند؛ ليكن با عنايت به اين كه مقام نبوّت، منزّه از سخن لغو يا معمّاگونه است، مسئله مهم در فقه الحديث و فهم سخن پيامبر خدا، تعيين مصداق خلفاى دوازده گانهاى است كه ايشان، آنان را به عنوان خلفاى شايسته خود، معرّفى نموده است.
از نگاه پيروان اهل بيت عليهم السلام، پاسخ، روشن است؛ زيرا آنان بر اين باورند كه خلفاى دوازده گانه پيامبر صلى الله عليه و آله، دوازده تن از اهل بيت ايشان اند كه اوّلين آنها، امام على عليه السلام و آخرين آنها، امام مهدى عليه السلام است كه هماكنون، زنده است و روزى جهان را از عدل و داد پُر خواهد كرد.[1]
محدّثان اهل سنّت با اين كه حديث جابر بن سَمُره را صحيح مىدانند، پاسخ روشنى براى تبيين مصاديق خلفاى دوازدهگانه ندارند، تا آن جا كه ابن جوزى در كتاب كشف المشكل مىگويد:
اگر چه در باره اين حديث جستجوى بسيار كردم و در مورد آن سؤال نمودم، ليكن كسى را نيافتم كه مقصود [واقعى] آن را بداند.[2]
مهلّب نيز چنين تصريح مىنمايد:
كسى را نيافتم كه به معناى حقيقى اين حديث، رسيده باشد.[3]
[1]. ر. ك: دانشنامه قرآن و حديث: ج 9 ص 333( اهل بيت عليهم السلام/ فصل يكم/ احاديث در بر دارنده شمار امامان و نامهاى آنان) و اهل بيت عليهم السلام در قرآن و حديث: ص 197( شمار امامان و نامهاى آنان).
[2]. كشف المشكل: ج 1 ص 449. نيز، ر. ك: فتح البارى: ج 13 ص 212.