responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : همپاى انقلاب نویسنده : موسوى اردبيلى، سيد عبدالكريم    جلد : 1  صفحه : 832

اكنون كه مردم بيشتر به قم توجه دارند، شما چرا مى‌خواهيد به نجف برويد؟

من عرض كردم كه مرجعيت به قم منتقل شده و در نتيجه، رفت و آمد و سر و صدا در حوزه علميه قم زياد شده است.

به همين دليل من مى‌خواهم براى ادامه تحصيل به حوزه علميه نجف كه يك محيط آرام است، بروم و از ايشان اجازه گرفتم كه از حوزه علميه قم مرخص بشوم و به نجف بروم.

به اين ترتيب، من براى ادامه تحصيل به حوزه علميه نجف رفتم. در آن زمان، در نجف، حضرت آيت اللّه حكيم، حضرت آيت اللّه شاهرودى، حضرت آيت اللّه ميرزا عبد الهادى شيرازى، حضرت آيت اللّه شيخ كاظم شيرازى و ديگران بودند كه رهبرى حوزه علميه را بر عهده داشتند؛ اما همه اينها در طبقه بعد از حضرت آيت اللّه بروجردى قرار داشتند.

بنا بر اين، نوبتِ مرجعيت عامّه به هيچ يك از آنها نرسيده بود.

تا اينكه حضرت آيت اللّه بروجردى وفات نمودند. گمان مى‌كنم تاريخِ اين دوره به بَعد را بيشترِ شما به ياد داشته باشيد.

مرجعيت، بار ديگر تقسيم شد. گروهى از مردم از مراجع حوزه علميه نجف مانند حضرت آيت اللّه حكيم، حضرت آيت اللّه شيرازى، و حضرت آيت اللّه آل ياسين تقليد مى‌كردند. گروهى از مردم نيز از مراجع حوزه علميه قم مانند حضرت امام، آقاى گلپايگانى و ديگران تقليد مى‌كردند.

كم كم با گذشتِ زمان، مراجع يكى پس از ديگرى از دنيا رفتند و مرجعيت، جمع‌تر شد.

تا اينكه نوبتِ مرجعيت به حضرت امام، آيت اللّه خوئى، و آيت اللّه گلپايگانى رسيد.

هنگامى كه حضرت امام رحلت فرمودند، مرجعيتِ مطلق در حوزه علميه نجف به حضرت آيت اللّه خوئى و در حوزه علميه قم به حضرت آيت اللّه گلپايگانى سپرده شد.

حضرت آيت اللّه خوئى نيز حدود دو سال و نيم پيش به جوار رحمت الهى شتافتند و در نتيجه، مرجعيتِ مطلق حدود دو تا سه سال در حضرت آيت اللّه گلپايگانى منحصر شد. در اين روزها، ايشان نيز به جوار رحمت خداوند رفتند.

رحمت بى پايانِ خداوند بر ايشان باد.

پس از وفات حضرت آيت اللّه گلپايگانى مردم در باره مرجعيت، نگران شده‌اند و مى‌پرسند كه چه كسى را بايد به مرجعيت برگزينيم؟ هنگام فوت حضرت آيت اللّه سيد ابوالحسن اصفهانى به ايشان عرض كردند:

شما مرجعِ بعد از خود را تعيين كنيد تا ما تكليفِ خود را بدانيم كه از چه كسى بايد تقليد كنيم. ايشان در جواب، اين آيه شريفه را نوشتند:

«اللَّهُ اعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَهُ»[1]

[خدا داناتر است كه رسالتِ خود را در كجا قرار دهد.]

روشِ تعيين مرجعيت شيعه از دوره مرحوم كاشف الغطاء و قبل از ايشان، همين طور بوده است. تاريخِ كوتاهى هم كه از حوزه علميه نجف و قم برايتان ذكر كردم، گواهِ صحيح بودنِ حرف حضرت آيت اللّه العظمى اصفهانى است و نشان مى‌دهد كه خداوند خود حافظ و ناظر بر دين و حوزه‌هاى علميه است و مراجع را تعيين مى‌كند.

در اينجا، به مناسبت اين بحث، نكته جالبى را خدمتِ شما عرض مى‌كنم. روش پيامبران اين بود كه معمولًا هر پيامبرى، پيامبر بعد از خود را معرفى مى‌نمود. چنان كه حضرت عيسى عليه السلام چنين بود:

«مُبَشِّراً بِرَسُولٍ يَأْتى‌ مِنْ بَعْدِى اسْمُهُ‌


[1]- سوره انعام( 6)، آيه 124.

نام کتاب : همپاى انقلاب نویسنده : موسوى اردبيلى، سيد عبدالكريم    جلد : 1  صفحه : 832
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست