سخن من در واقع به اين معنا است كه ما بايد مواظب باشيم تا مجدّداً چنين توطئهاى و چنين گرفتارىاى در جامعه ما پيش نيايد.
ممكن است در آينده افرادى باشند كه مايل باشند به چنين كارهايى دست بزنند و شرايطى را پيش بياورند كه عموم اين امّت اسلامى، آن شرايط را نمىخواهند.
بنا بر اين همه ما بايد كاملا مواظب باشيم.
بعد از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله، در جامعه مسلمانها اختلافات و دو دستگىها پيش آمد.
روايات فراوانى از وجود فتنهها در آن زمان سخن مىگويند. اين روايات كه بيشتر از زبان اهلبيت عصمت و مولى امير المؤمنين نقل شده است، در باره همين اختلافات و دو دستگىها است.
پس از آنكه پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله از دنيا رفت، اشخاصى در جامعه مسلمين مشغول توطئه شدند و در نتيجه عمّارها، علىها، سلمانها و ابوذرها را به سرنوشتى مبتلا كردند كه در تاريخ خواندهايم.
امير المؤمنين عليه السلام مىفرمايد: تاريخ را مطالعه كنيد! زمان را درك كنيد، دنيا را بفهميد، از گذشته براى آينده عبرت بگيريد! اوضاع و حقايق و عينياتْ مانند هم هستند، اوّل و آخرشان يك چيز است. اگر شما با دقّت مطالعه كنيد و عبرت بگيريد و با دقّت استنتاج و برداشت كنيد، واقعيّات زمان خود را درك مىكنيد.
ما بايد از اين وحدتى كه امروز بحمد اللّه داريم، با دقت مراقبت كنيم. ما به نيروهاى اصيل احتياج داريم؛ به افكار وارداتى و حسابهايى كه دنيا براى خودش كرده- كه مثلا وقتى فلان گروه در انقلاب كار كرد، وقتى كه يك نسلْ وظايف خود را انجام داد و مسئوليت خود را تمام كرد، بى محتوا مىشود و بايد نسل بعدى بيايد و انقلاب را پيش ببرد- نيازى نداريم.
با اين منطق و يا منطقهاى وارداتىِ مشابهْ فكر كردن و تبعيّت از آنها و بر اساس آنها تحليل نوشتن و جريانهاى مخالفْ ايجاد كردن، به صلاح امّت اسلامى و نظام ما و مبارزه ما نيست. «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعاً وَ لَا تَفَرَّقُوا»[1]
بايد با دقّت مواظب بود؛ مواظب افرادى كه سخن حق مىگويند، امّا اراده باطل دارند، آنهايى كه نيّت خير ندارند، آنهايى كه منافقانه عمل مىكنند، آنهايى كه مىكوشند مقدارى خودشان را موافقِ اين راه نشان دهند امّا مىخواهند در سرِ بزنگاهها زهر خودشان را بريزند. مبادا اين افراد در جامعه ما موفق شوند و چنين توطئههايى به وجود بيايد!
حزب توده مىگفت: من حزب اللهىام، خطّ امامىام، و با انقلاب اسلامى هيچ مخالفتى ندارم! امّا وقتى كه به مسئله جبهه و به آن جاى حساس رسيد، ديديد كه چه تحليلى داد و چگونه زهر خود را ريخت و راه خود را از راه شما جدا كرد و چگونه با اربابش همصدا شد.
فعلًا بر طبق قانون اساسى و بر طبق روال صحيح سياست نظام جمهورى اسلامى، به آنهايى كه محارب و توطئهگر نيستند، آنهايى كه دست به خيانت نمىزنند- گو اينكه معلوم باشد نيّتشان چيست- اجازه داده مىشود در جامعه اسلامى با برخوردارى از حقوق قانونى خود، زندگى كنند.
اگر فتنهها بر پا شود، اختلافات پيش مىآيد، جريانها ايجاد مىشود. ممكن است خداى ناكرده اين وحدت موجود، كه به قيمت بسيار گران- به قيمت خون شهدا و به قيمت آسيبهاى وارد شده به معلولين به دست آمده است- دچار آسيب
[1]- سوره آل عمران( 3)، آيه 103:« و همگان دست در ريسمان خدا زنيد و پراكنده مشويد.»