در خطبه دوم، به طور خلاصه به چند نكته اشاره مىكنم:
در اين خطبه، ابتدا مطالبى پيرامون برگشت به قانون و احترام به قانون، خدمتِ شما عرض مىكنم. در نماز جمعه گذشته، به طور مفصّل در اين باره صحبت كردم؛ اما لازم مىبينم كه مجدداً به اين مطلب اشاره كنم.
در دوران جنگ تحميلى، ما احساس مىكرديم كه بر خلاف قانون عمل كردن و قانون را ناديده گرفتن و اهميت ندادن به آن، ضررهاى مهمّى دارد. اما گاهى اوقات، تنگناها، ضرورتها و ضررهاى مهمترى گريبانگيرِ ما مىشد. به اجبار براى نجات از بحران و حلّ مشكلات، مجبور بوديم قانون را ناديده بگيريم تا راهى براى حلّ مشكلات بيابيم.
به فضل پروردگار، دوران جنگ با همه خوبىها و بدىهايش گذشت. همه سختىها و مشكلاتش را با جان و دل پذيرفتيد و تحمل كرديد. جنگ هم دستاوردهاى خوبى براى كشور ما داشت. اكنون كه جنگ، همراه با بحرانها و ضرورتهايش، پايان يافته است، ديگر صلاح نيست كه در برخى موارد قانون را ناديده بگيريم؛ بلكه بايد همه ما كاملًا تسليمِ قانون باشيم.
وقتى سقراط، محكوم به خوردنِ زهر و تحملِ مرگ مىشود، شاگردانش در زندان با وى تماس مىگيرند و به او مىگويند:
حيف است كه دانشمندى بزرگ و حكيمى بينا دل مانند شما، اين گونه از بين برود.
ما آمادهايم كه شما را نجات دهيم.
سپس شاگردان سقراط براى نجاتِ او، راههايى به وى پيشنهاد مىكنند.