حيا هم چيز خوبى است! آمريكايىها روزى مدعىِ دفاع از حقوق بشر بودند. الان هم با چين درگير شدهاند و به چين مىگويند:
چرا حقوق مردم تبّت را رعايت نمىكنيد؟
لشكركشى آمريكا به خليج فارس با اين همه قشون و حمله به كشتى تداركاتى و قايقهاى گشتى، به آمريكا آبرو نمىدهد بلكه مردم دنيا از برخوردهاى آمريكا در خليج فارس، تازه فهميدند كه آمريكا يك گردن كلفتِ قدارهبند است.
(تكبير نمازگزاران)
اگر هجوم، غارتگرى، چپاول و آدمكشى حيثيت آفرين است، آمريكايىها براى كسب حيثيت، لازم نيست كه به خليج فارس بيايند.
رسوايى ويتنام براى هميشه آنها كافى است.
حمله به ليبى بس است.
آمريكايىها هميشه غارتگر و آدمكش بودهاند. اين كارِ امروز و ديروزِ آنها نيست كه از اين راه براى خودشان حيثيت و آبرو به دست بياورند.
آمريكايىها يك بار در دنيا لباسِ صَلاح و تقوا پوشيدند و گفتند: خطر كمونيسم در دنيا بسيار مهم است.
از علماى اسلام و مسيحيت و يهود دعوت كردند كه در «بِحَمدون» لبنان دور هم جمع بشوند و آنها با منطق و عقل و آمريكا هم با نيروى نظامى، همگى با كمونيسم مقابله كنند تا دنيا را از خطر كمونيسم نجات دهند.
يكى از افرادى كه به اين گردهمايى دعوت شده بود، مرحوم آيت الله العظمى شيخ محمد حسين كاشف الغطاء بود.
ايشان نامهاى به نماينده آمريكا نوشت كه به نام المَثَلُ العُلْيا فِى الاسلام لا فى بِحَمْدون چاپ شد. اين نامه بسيار خواندنى و ارزشمند است.
مرحوم آيت الله العظمى كاشف الغطاء در آن نامه مىگويد: اى آمريكا! ما هر چه ظلم، ستم، جنايت و آدمكشى ديديم، از دستِ شما ديديم. هر باطلى بوده، ريشه، ساقه و زهرش در آمريكا بوده است. سپس ايشان خطاب به آمريكا مىگويد:
اگر شما در يك سو باشيد و كمونيسم در سوى ديگر باشد، پس در مقابلِ شما، هزار سلام بر كمونيسم باد!
در اينجا، من بر خود لازم مىدانم كه از موضعِ صحيحى كه شوروى در برابر جريان خليج فارس گرفته است، تقدير كنم.
شوروى گفته است كه آمريكا با آمدن به خليج فارس و تهاجم نظامى و شاخ كشيدن و چنگال و دندان نشان دادن، منطقه را متشنجتر مىكند و به آمريكا گفته است:
بايد نيروهاى بيگانه از خليج فارس بيرون بروند؛ زيرا ايران كسى نيست كه از اينها بترسد يا تسليمِ اينها شود.
ما در برابر آمريكا در خليج فارس، مقاومت مىكنيم. مىكُشيم يا كشته مىشويم.
نمىگويم كه مىزنيم يا مىخوريم. پيروزى يا شكست، به كارشناسان نظامى مربوط مىشود.
آنها بايد در اين باره صحبت كنند.
من مىگويم: بر حسب وظيفه حتمىِ شرعى، ما مىجنگيم؛ مىكُشيم يا كشته مىشويم. (تكبير نمازگزاران و شعار «موسوى، موسوى، زنده باد! زنده باد!»)
حتى اگر ما فقط يك شهيد داده بوديم، در مقابل خونِ او مسئول بوديم و نمىتوانستيم كشور و دين و انقلابمان را در برابر آمريكا، بى دفاع بگذاريم، تا چه رسد به اينكه تعداد