صدّام به دروغ گفته است كه نيروهايش قسمت شمالىِ جزيره مجنون را گرفتهاند و در حالِ پيشروى به سوى جنوب مجنون هستند.
از شنيدن اين خبر نگران شدم و با مسئولان جنگ تماس گرفتم تا ببينم واقعيت چيست؛ گفتند: اين خبر صدام هم دروغ است. بر دروغگو چه بگويم؟
بر دروغگو يك چيزى مىگويند.[4] (نمازگزاران: بيش باد!)
عجيب اين است كه ما به ديگران مىگوييم: خبرهاى تبليغاتىِ صدام را باور نكنيد؛ با وجود اين، خودمان از شنيدن برخى اخبار نگران مىشويم و در صدد تحقيق بر مىآييم!
به مسئولان جنگ گفتم: اگر خبر خوبى داريد، به من بدهيد تا من به مردم اطلاع دهم؛ گفتند: ديشب در «طلائيه» دو گردان از نيروهاى صدام به رزمندگان ما حمله كردند و الحمد للّه آن دو گردان از بين رفت.
(تكبير نمازگزاران)
پرسيدم: چطور شد كه آن دو گردان فرار كردند؟ گفتند: نه، دو گردان، متلاشى شد و نيروهايشان هم كشته شدند. پرسيدم:
عمليات نصبِ پل ارتباطىِ جزيره مجنون چطور شد؟ گفتند: الحمد للّه عمليات نصب پلْ پايان يافته، ارتباط زمينى با جزيره مجنون برقرار گشته و وضعيت نيروهاى ما در جزيره مجنون، تثبيت شده است.
وقتى خبر مربوط به تثبيت موقعيت نيروهاى ايرانى در جزيره مجنون را شنيدم، متوجه شدم كه چرا عراقىها تا چند روز پيش مىگفتند: جزيره مجنون براى ما بسيار مهم است، يك ششم نفت عراق در آنجا قرار دارد و ما هر طور شده آن را پس مىگيريم. اما اخيراً مىگويند: جزيره مجنون هيچ اهميتى ندارد، در آنجا فقط آب يافت مىشود، ايرانىها سرشان كلاه رفته است.
الحمد للّه ربّ العالمين وضع جبههها بسيار خوب است، روحيه رزمندگان عالى است و ملّت در صحنه حاضر است.
حضور شما مردم عزيز در صحنه، تيرى است در چشمِ دشمن. يكى از قوىترين جلوههاى حضور شما در انقلابْ شركت در انتخابات، برگزارى انتخابات و رأى دادن به كانديداهاى شايسته است؛ همچنين شركت در نمازهاى جمعه و جماعت.