من مىگويم: مشكلات ما حل ناشدنى نيست، حلّ آنها بسيار دشوار هم نيست.
اگر ما با حسن نيت دور هم جمع شويم، در آيندهاى نه چندان دور، همه مشكلات را به فضل پروردگار حل خواهيم كرد.
(صلوات نمازگزاران)
من خودم، امروز با اينكه كسالت دارم، با شما صحبت مىكنم؛ اما از يك حالتِ خوشى برخوردارم. قبل از اينكه به اينجا بيايم، شوراى سرپرستى راديو و تلويزيون با من ديدار داشتند، عين اين مسئله را كه اكنون با شما مطرح مىكنم به عنوان يك خط فكرى، با آنها مطرح كردم. به آنها گفتم:
شما چه خطى را دنبال خواهيد كرد؟
آنها با صراحت به من گفتند: امام به ما امر كرده و دستور داده است كه ما حق نداريم از جادّه حق و عدل و انصاف كنار برويم.
همچنين آنها گفتند: حضرت امام به ما فرمودهاند: شما داراى هر عقيدهاى هستيد، عقيدهتان براى خودتان محترم است، من كارى با آن ندارم؛ اما اين دستگاه تبليغاتى مال اين امّتِ عظيم است، بايد در كنار مردم باشد. شوراى سرپرستى راديو و تلويزيون قول دادند كه دستور حضرت امام را عمل كنند و من ديدم آثار صدق در حرفهاى آنها آشكار است.
امروز من به آقايان و خانمها، به شنوندگان محترمْ اين مژده را مىدهم كه نداى وحدت انشاءالله از دستگاه تبليغاتى شروع مىشود.
اخيراً مدير يكى از روزنامهها را خواستم، هنگامى كه نزد من آمد، به او گفتم:
تو چندى پيش به من گفتى «من از جهنم مىترسم»؛ مىخواهم ببينم هنوز هم مىترسى يا ديگر نمىترسى؟! گفت: مىترسم.
گفتم: اگر از جهنم مىترسى، بدان كه دامن زدن به اختلافات در ميان امّت، جهنم دارد، آتش دارد.
گفت: چه كنم؟ گفتم: به اختلافاتْ دامن نزن! انتقاد بكن! انتقادهاى سازنده بكن! اما اين گرايشها و اصولًا رسيدن به اينجا كه ما در اين مقطع تاريخى بايد به جان هم بيفتيم، دستهاى دسته ديگر را حذف كنند، اين از كجا آمده است؟ اصلًا چرا اين مسئله در ميان ما مطرح شده است؟ او هم به من قول داد و انصافاً تا آنجا كه من خبر دارم به قولش هم عمل كرد. برادر ديگرى را هم خواستم و با او صحبت كردم. به من قول مساعد داد؛ اما متأسفم كه بگويم: او به قولش وفا نكرد.
ما بايد در جامعه در كنار هم باشيم.
اگر اين امر مهمْ در جامعه عملى شود، آن وقت است كه قوه قضائيه، با قدرت و با اطمينان، تا هر جا لازم بود، پيش مىرود.
من به شما گفتم: ما مشكلِ غير قابل حل نداريم. علّت اين كه من اين همه مشكلات را آسان مىگيرم، اين است كه ما براى حلّ مشكلات، امكانات زيادى در جامعه داريم؛ اولًا: اين توده عظيم مردم با همه امكاناتشان، پايگاه و سنگر خودشان را حفظ كردهاند و الان در پشت سر انقلابْ صف كشيدهاند و ايستادهاند؛ نه دلسرد شدهاند، نه ناراحت و نه پشيماناند. اين توده عظيم مردم هنوز هم هستند، هر چه داشتند، دادند و هر چه هم دارند، حاضرند بدهند. ما داراى چنين نيرويى هستيم. (تكبير نمازگزاران)
آن اصلى را كه على عليه السلام در كلماتش بر آن تكيه مىكند و مىفرمايد: «تَشَتَّتُوا عَنْ اصْلِهِمْ»[1]، آن اصلْ در ميان ما، رهبر و امام ماست. او مانند يك ستون و استوانه در جاى خود استوار است، پس ما امام را داريم. بياييد لياقت كسب كنيم؛ از اين همه نيرو، از امام
[1]-/ نهج البلاغه، ترجمه دكتر سيد جعفر شهيدى، شركت انتشارات علمى و فرهنگى، تهران، 1373 ه. ش.، چاپ ششم، خطبه 166، ص 173.