اكثريت مردم ما در تلاش و جهاد خويش براى پاسدارى از اسلام و انقلاب، تنها براى رضايت خداوند كار مىكنند؛ نه پول مىخواهند و نه عنوان؛ نه چهرهاند و نه خودشان را نشان مىدهند؛ با بذل مال و جانِ خود از اسلام و انقلاب دفاع مىكنند.
اينها سرمايهها و نيروهاى اصلى انقلاب هستند؛ بحمد اللّه تعدادشان هم بسيار فراوان است.
تا آنجا كه من اطلاع دارم، هيچ امّتى اين همه نيروى متعهد، مسئول، فداكار، لايق، آگاه و شايسته ندارد. اينها همان كسانى هستند كه انقلاب كردهاند و اكنون در سرتاسر اين كشور، انقلاب را اداره مىكنند.
گروه دوم، كسانى هستند كه اسلام و انقلاب را مىخواهند، اما خودشان هم مطرحاند؛ مىخواهند اسلام و انقلاب پيروز شود، امّا به دست خودشان! مرحوم شهيد مطهرى مىگفت: «بعضىها اسلامى را مىخواهند كه حجة الاسلاماش خودشان باشند»!
اينها آدمهاى بدى نيستند، اسلام و انقلاب و صلاحِ سرزمين را مىخواهند؛ اما خودشان را هم فراموش نكردهاند؛ مىگويند پيروزى بايد به دستِ من صورت بگيرد.
اگر پيروزى با دست ديگران صورت بگيرد، اينها لذّت نمىبرنند، خوشحال نمىشوند؛ بلكه حتى ممكن است موضع هم بگيرند و نِق هم بزنند.
چقدر خوب است كه اينها هم خودشان را اصلاح كنند و به گروه اول بپيوندند.
گروه دوم، بيش از يك قدم با گروه اول فاصله ندارند. اين يك قدمِ تكاملى را هم با مردانگى بردارند، خودپرستى را رها كنند و بگذارند خداپرستى تمام وجود آنها را فرا گيرد و روح آنها را تسخير كند.
گروه سوم، افرادى هستند كه خدا در منطق آنها جايى ندارد و همه تلاششان براى تأمين رضايت و منافع شخصىِ خودشان است.
اينها به چشمِ خود مىبينند كه در اين كشور، پيرمردها سلاح به دوش گرفتهاند و در بسيج شركت مىكنند، جانبازان از انقلاب پاسدارى مىكنند و صدها جوان شهيد مىشوند؛ اما اين افراد حتى حاضر نيستند يك دقيقه در باره اين سرزمين و افراد و منافع آن فكر كنند.
اين افراد بر روى خاك اين كشور راه مىروند، از هواى آن تنفس مىكنند، در سايه امنيّت آن به ثروت فراوان رسيدهاند و از نعمتهاى اين كشور برخوردارند، باغهاى صد هزار مترى براى خود و خانم و سگشان تأمين كردهاند و در آنجا قدم مىزنند؛ اما در مقابل مردم اين كشور و دردها و منافعشان، بىتفاوتاند. «انَّ سَعْيَكُمْ لَشَتّى»[1] گروه چهارم، افرادى هستند كه آشفتگىها را آشفتهتر مىسازند، آب را گلآلود مىكنند و از آب گلآلود ماهى مىگيرند. اينها در همه مسائل مملكت، درد سر آفريناند؛ در مسئله زمين، قيمتگذارى كالاها، احتكار، گرانفروشى، قاچاق، مواد مخدر و ... مشكل ايجاد مىكنند.
هدف اين گروه، فقط دست يافتن به هوسهاى خودشان است. اينها براى به دست آوردن پول، به زشتترين و پستترين كارها دست مىزنند و تن در مىدهند. براى آنها نه اسلام، نه انقلاب، نه مملكت، نه خون شهدا، نه خانواده شهدا، نه نهادهاى انقلابى و نه هيچ چيز ديگر، كوچكترين ارزشى ندارد. آنها فقط به دنبال پول و هوسرانىِ شخصى خود هستند.
«انَّ سَعْيَكُمْ لَشَتّى»[2] گروه اول، متقين هستند. گروه دوم، جزو متقين نيستند؛ اما اگر يك قدم به جلو بردارند، به متقين مىپيوندند و هر چه به عقب بروند، از تقوا و متقين دورتر مىشوند؛ به عقب رفتنِ آنها هم در اين است كه گذشته از اينكه خودشان را مطرح مىكنند، گروه و تشكيلات و باند خودشان را هم مطرح مىكنند و هدفِ آنها مطرح شدن گروه و تشكيلاتِ خودشان است.
سوگند به روز كه اينچنين است؛ سوگند به شب كه اينچنين است؛ به خدا سوگند كه اينچنين است.
[اما كسى كه بخشايش و پرهيزكارى كرد، و آن بهترين را تصديق كرد، پس براى بهشت آمادهاش مىكنيم. اما آن كس كه بخل و بىنيازى ورزيد، و آن بهترين را تكذيب كرد، او را براى دوزخ آماده مىسازيم. و چون هلاكش در رسد، دارايىاش به حالش سود نبخشد.]
خداوند مىفرمايد: اى بسيجى! اى سپاهى! اى اعضاى جهاد سازندگى و انجمنهاى اسلامى و شوراهاى اسلامى! شما تقوا داريد، به روز رستاخيز ايمان آوردهايد، معاد و بهشت و جهنم را پذيرفتهايد، از ثروت خود در راه خدا انفاق كردهايد؛ من مشكلات را از جلوِ پاى شما بر خواهم داشت و شما را موفق خواهم كرد، مشكلات اجتماعى را برايتان حل مىكنم و پيروزى نهايى از آنِ شما است.
اما اى گروه سوم و چهارم! بىتفاوتها، كمكارها، نقزنها، جَو سازها، ثروتاندوزان، ماهيگيران از آب گلآلود، زمينخواران، قاچاقچىها، گرانفروشان و محتكران، بدانيد كه عذاب خدا در كمين شما است و به زودى بر شما فرود مىآيد.
اگر آبرو داريد، آبرويتان مىريزد؛ اگر استراحت مىخواهيد، استراحتتان از بين مىرود؛ اگر آزادى مىخواهيد، انشاءالله به زندان مىافتيد؛ اگر راحتى مىخواهيد، انشاءالله چوب مىخوريد. (تكبير نمازگزاران)
در اينجا قوه قضائيه و نيروهاى انتظامى بايد قاطعيت داشته باشند. من نيز مانند همه