وجود امام براى مسلمانان بعد از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم امرى لازم و ضرورى مىباشد. در اين جا به پارهاى از دلايل اين امر اشاره مىكنيم: 1- تا هنگامى كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم زنده بودند، حكومت مسلمانان به دست ايشان اداره و رهبرى مىشد؛ زيرا پيامبر در عين اين كه سفير الهى بود حاكم و فرمانرواى مسلمانان نيز محسوب مىشد. پس از درگذشت پيامبر براى اين كه مسلمانان با مشكلى مواجه نشوند و چرخ اسلام از حركت باز نايستد، جامعه نو ظهور اسلامى نيازمند وجود امام و پيشوا بود تا هدفهاى پيامبر را كه همان گسترش آيين توحيد در سراسر جهان است تعقيب كند؛ در غير اين صورت زحمتهاى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم از بين مىرفت.
2- پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم علاوه بر اين كه نبى و حاكم مسلمانان بود، آموزگارى خدايى بود كه حقايق را براى مردم بازگو مىكرد؛ بعد از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم اگر كسى نبود كه اين راه را ادامه دهد كمبود بزرگى در ميان مسلمانان به وجود مىآمد، به اين دليل كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم اگرچه قواعد كلى دين اسلام را به شكل كامل براى مردم بيان كرده بود اما توضيح اين كليات و برطرف نمودن اشكالات مردم و آموختن حقايق عالى قرآن و بيان آياتى چون آيات متشابه و مشكل قرآن به آموزگارى بزرگ كه سطح اطلاعات او همانند پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم باشد، نياز داشت.
در حقيقت امام نقش هدايت جامعه به سوى خوشبختى را بر عهده دارد، همانگونه كه عقل در وجود انسان نقش راهنمايى ساير اعضاء و