به طور جامع در اختيار او گذارده راه را بهخوبى ادامه دهد بدون آن كه به شريعت تازهاى نياز داشته باشد. مثلًا يك دانشآموز در مرحلههاى مختلف تحصيلش نياز به استاد دارد اما وقتى به درجه صاحب نظرى رسيد ديگر نزد استاد جديدى ادامه تحصيل نمىدهد بلكه با اتكا به آنچه از محضر استادهاى پيشين و خصوصاً استاد اخير خود دريافته به بحث و تحقيق و بررسى مىپردازد و مسير تكاملى خود را ادامه مىدهد. بر همين اساس انبياى پيشين براى آن كه انسان بتواند در اين راه پرنشيب و فرازى كه به سوى تكامل وجود دارد پيش برود، هر كدام قسمتى از نقشه اين مسير را در اختيار او گذاشتند تا انسان اين شايستگى را پيدا كند كه نقشه كلى و جامع تمام راه را به وسيله آخرين پيامبر از سوى خداوند بزرگ دريافت نمايد. البته اين مطالب فقط در مورد نياز نداشتن به آيين و دين جديد است و گرنه مسأله امامت كه همان نظارت كلى بر اجراى اين اصول و قوانين و دستگيرى از بازماندگان در راه مىباشد، مسأله ديگرى است كه هرگز انسان از آن بىنياز نيست؛ و روى همين اساس پايان يافتن سلسله نبوت هرگز به معنى بىنياز بودن از سلسله امامت نمىباشد، كه ان شاء اللَّه در بحث امامت به اين موضوع خواهيم پرداخت.
اصول كلى اسلام پاسخگوى مسائل در هر زمان
پرسش: نيازهاى انسان در هر زمانى تغيير مىكند در حالى كه قوانين دين اسلام مربوط به مسائل و نيازهايى است كه در زمانهاى گذشته وجود داشته است، حال با اين دستورات چگونه مىتوان به نيازهاى