3- به آنها حكمت و دانش مىآموخت، زيرا جهل منشأ تاريكى و گمراهى روح است.[1] رسولاكرم صلى الله عليه و آله و سلم برنامه خويش را از «امّالقرى» يعنى اصل و مادر آباديهاى حجاز كه شهر «مكه» است آغاز نمود. نخست مأمور تبليغ بستگان نزديك خويش گرديد تا آنها را به راه راست هدايت نمايد و با اين كار هسته ابتدايى اسلام محكم گردد، آنگاه مأموريت تبليغ ديگران را پيدا كرد، و پس از محكم گرديدن پايههاى اسلام مأمور انذار و تبليغ جهانيان شد و بر اين اساس نامههايى به سران بزرگ جهان آن روز نوشته و «كسراها» و «قيصرها» را به اسلام دعوت نمود.
بهراستى وجود پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم رحمت و نعمتى بود از جانب خداوند براى همه جهانيان، زيرا او عهدهدار نشر آيينى شد كه سبب نجات همه انسانهاست. حال اگر گروهى از اين رحمت بىپايان خداوند استفاده نمىكنند مربوط به خودشان است و تأثيرى در عمومى بودن اين رحمت ندارد. به هر حال در دنياى امروز كه فساد و تباهى و ظلم و بيدادگرى و نسلكشى از در و ديوار آن مىبارد و آتش جنگها از هر سوى آن شعلهور است، در دنيايى كه جهل، فساد اخلاق، خيانت، استبداد و تبعيض هزاران آشفتگى و نابسامانى آفريده، در چنين جهانى مفهوم «رَحْمَةٌ لِلْعالَمين» بودن پيامبر از هر زمانى آشكارتر است؛ چه رحمتى بالاتر از اين كه وى با آوردن برنامهاى كامل كه عمل به آن نقطه پايان اين