اعتقاد به خدا در ميان همه انسانها در طول تاريخ وجود داشته است، زيرا همان طور كه بيان شد اعتقاد به وجود پروردگار براى جهان امرى روشن و بديهى است و عقل هر فرد صاحبخردى بدان حكم مىكند. هر كس در هر گوشه جهان و در هر زمان اگر دودى را از راه دور مشاهده كند حكم به وجود آتش مىكند؛ اگر ردّ پايى در روى زمين مشاهده كند مىگويد فردى از اين جا عبور كرده است و به طور كلى از اثر پى به مؤثر آن مىبرد. در حقيقت اعتقاد به خدا امرى فطرى و ذاتى براى بشر است، به اين معنا كه همان طور كه وجدان و فطرت هر فردى حكم به ناپسند بودن ظلم مىكند و عدالت و نوعدوستى را امرى شايسته مىداند، همين طور هم هر فردى در وجود خود به خالق و آفرينندهاى براى اين جهان معتقد است؛ و روى همين حساب اعتقاد به خدا در همه دورانهاى گذشته وجود داشته است، و هر فردى به دنبال يافتن پروردگار خويش بوده است.
اصلًا بتپرستى خود دليلى بر وجود اعتقاد به خدا و آفريننده در ميان بتپرستان مىباشد، جز اين كه آنها در تشخيص پروردگار دچار اشتباه شدهاند؛ بلكه برخى از بتپرستان اصلًا بت را آفريننده و خالق نمىدانستند و دليلشان بر پرستش بت آن گونه كه قرآن بيان مىفرمايد اين