مىگشت و در هر بازار ايستاده و با صداى بلند مىفرمود: اى گروه تاجر و بازرگان از خدا بترسيد. در اين لحظه همگى آنچه در دست داشته بر زمين گذاشته و با جان و دل به سخنان ايشان گوش فرا مىدادند، سپس حضرت مىفرمود: از خداوند طلب خير نماييد و با آسان گرفتن كار بر مردم بركت بجوييد، به خريداران نزديك شده و حلم و بردبارى را زينت كار خود قرار دهيد، از سوگند پرهيز نموده و از دروغ اجتناب نماييد، از ظلم خوددارى نموده و حق مظلومان را بگيريد، به رباخوارى نزديك نشده و كمفروشى ننماييد، از اشياء مردم چيزى كم نگذاشته و در زمين فساد نكنيد. و بدين ترتيب در بازارهاى كوفه گردش مىكرد، سپس براى دادخواهى مردم به محل كارش برمىگشت.»[1]
شرايط فروشنده و خريدار
فروشنده و خريدار بايد بالغ و عاقل بوده و در انجام معامله كسى آنها را مجبور نكرده باشد؛ همچنين بايد سفيه- يعنى كسى كه دارايى خود را در كارهاى بيهوده صرف مىكند و كارهاى او در نظر مردم عاقلانه نيست- نباشند و نيز بايد انگيزه جدى آنها دادوستد باشد، پس اگر شخصى به شوخى بگويد: «كالاى خود را فروختم» معاملهاى صورت نمىگيرد.
دادوستدهاى باطل
در چندين مورد معامله باطل است كه برخى از آنها عبارتند از: