مهم اين است كه بدانيم جهتگيرى اين دو بحث با هم فرق مىكند؛ در بحث ما اصالت به دين داده مىشود، و ما مىخواهيم علم و فلسفه و احساس را با دين ومسلمات آن تطبيق دهيم يا خطاهاى آنها را دريابيم و يقينيات آنها را از ظنيات جدا كنيم، چرا كه ما مسلمات دين را رخنهناپذير مىدانيم، بر عكس غربىها كه اصالت را به اين امور مىدهند و دين را يا تأويل مىكنند يا طرح مىكنند تا بتوانند ميدان دين را تضييق كنند.
اعجاز قرآن
برگزيدگان بشر كه فقط به منظور راهنمايى مردم از طرف خداوند مأموريت پيدا مىكنند و تنها هدفشان تأمين سعادت هميشگى بشر است، در عين حالى كه بايد راستگو، درستكار، امين، عادل، و خلاصه داراى صدها ملكات فاضله و كمالات انسانى باشند بايد نشانهها و علائمى را دارا باشند كه اثبات مقام معنوى آنها كند و دليل صدق مدعاى آنها باشد.
يعنى بايد كارهاى مهمى را كه از حدود قدرت و توانايى بشر خارج است و غير از استمداد از خداوند وسيله اجرا ندارد انجام دهند، تا همه كس بدانند كه از جانب خداوند مأموريت دارند و منظور ديگرى در كار نيست.
آرى همين نشانههاست كه انبياء و پيغمبران را يك طبقه ممتاز از