51 - از نامههاى آن حضرت عليه السّلام است به كارگردانانش كه خراجگير بودند
(در آن از آزار رساندن براى گرفتن خراج و وادار نمودن به فروش چيزيكه فروشش زيان دارد نهى مىفرمايد):
1- اين نامه از بنده خدا علىّ امير مؤمنين است به باج گيران: پس از ستايش خدا و درود بر پيغمبر اكرم، هر كه از آنچه به سويش بر مىگردد (حساب و وارسى روز رستخيز) نترسيد، براى خود چيزى كه او را (از عذاب و كيفر) نگاهدارد پيش نفرستاده است، و بدانيد آنچه بانجام آن مأمور شدهايد اندكست و پاداش آن بسيار، و اگر نبود در آنچه خدا نهى فرموده از قبيل ستم و زيادهروى كيفرى كه از آن بترسند در پاداش دورى از آن، چيزى است كه عذرى نيست در ترك خواستن آن (گيرم مخالفت دستور را كيفرى نبود ولى پيروى از آن را پاداشى دهند كه نمىتوان از آن چشم پوشيد) 2- پس با مداراة و انصاف با مردم رفتار كنيد، و بر خواهشهاشان شكيبا باشيد، زيرا شما خزانهداران رعيّت هستيد (كه بواسطه گرفتن خراج با جمعى سر و كار داريد، و به دسته ديگرى بايد ردّ كنيد و چنين كس بايد بردبار و شكيبا باشد) و وكيلهاى مردم و نمايندگان پيشوايانيد (كه بوسيله شما در باره رعيّت دستور مىدهند) و كسيرا از درخواستش بخشم نياورده از مطلوبش منع نكنيد (كارش را معطّل نگذارده و بگوئيد چنين بكن چنين نكن، يا زمين را نكار يا آب از فلان جا بيرون آور، خلاصه او را سرگردان ننمائيد) 3- هنگام باج گرفتن از مردم لباس زمستانى و تابستانى و چهار پائى كه با آن كار ميكنند و غلام را نفروشيد (اگر مالى نداشته باشد كه خراج را اداء كند آنچه بآن نيازمندند از آنها نگيريد) و البتّه كسيرا براى درهمى تازيانه نزنيد، و بمال هيچيك از نمازگزاران و پيمان بستهها (كه با دادن جزيه در پناه اسلامند) دست نزنيد مگر اسب و