و قسمتى [دوم] از اين عهد نامه است (در بر حذر داشتن او و اهل مصر از منافقين و مردم دو رو)
(بايد زبان و دل شما يكى بوده دور و نباشيد، و از گمراه كنندگان پيروى ننمائيد) 12 زيرا پيشواى رستگارى (امام عليه السّلام) و پيشواى تبهكارى (معاويه) و دوست پيغمبر و دشمن پيغمبر يكسان نيست (پس گول نخورده اين هر دو پيشوا را بيك چشم ننگريسته مانند پيشواى گمراهى دو روئى را شعار خويش قرار ندهيد. امام عليه السّلام معاويه و مانند او را پيشوا خوانده، چنانكه خداوند نيز مانند او را پيشوايان ضلالت و گمراهى خوانده، در قرآن كريم س 28 ى 41 مىفرمايد: وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ، وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ لا يُنْصَرُونَ يعنى ما ايشان را پيشوايان گمراهى گذاشتيم كه مردم را بسوى آتش مىخوانند، و روز رستخيز كسى ايشان را يارى نخواهد نمود «از عذاب رهائى نمىدهد» و ابن ابى الحديد در اينجا مىنويسد: اينكه امام عليه السّلام معاويه را دشمن پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله دانسته، منظور دشمنى او در روزهاى جنگ با قريش نبوده، بلكه مقصود آنست كه معاويه اكنون هم دشمن پيغمبر است بدليل فرمايش پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله: و عدوّك عدوّى، و عدوّى عدوّ اللَّه يعنى دشمن تو دشمن من است، و دشمن من دشمن خدا است) و رسول خدا- صلّى اللَّه عليه و آله- بمن فرمود: من بر امّتم از مؤمن و مشرك نمىترسم: زيرا مؤمن را خدا بسبب ايمانش (از گمراه كردن) باز مىدارد (پس از او بر مسلمانان زيانى نيست) و مشرك را خدا بسبب شركش (كه مسلمانان گوش به سخنش نداده پيرويش نمىنمايند) ذليل و خوار مىگرداند، و لكن من بر شما مىترسم از هر دو روئى در دل و داناى به زبان (آنكه دوروئى را در دل پنهان كرده احكام شريعت را به زبان مىآورد): مىگويد آنچه را كه شما مىپسنديد، و بجا مىآورد آنچه را كه ناشايسته مىدانيد (آرى بايد از منافق و دورو ترسيد، و دفعش را از خدا خواست، چنانكه امام عليه السّلام در خطبه يك صد و هشتاد و پنجم روش آنان را شرح داده).
(۲۸) (و من كتاب له عليه السلام) إلى معاوية جوابا و هو من محاسن الكتب