19 - از نامههاى آن حضرت عليه السّلام است ببعض اشخاصى كه از جانب آن بزرگوار حاكم و فرمانروا بودند
(در باره مماشات با رعيّتهايى كه مشرك بوده و از آنجا كم شكايت نموده بودند):
1 پس از ستايش خدا و درود بر پيغمبر اكرم، كشاورزان (داراى آب و زمين) شهرى كه تو در آن حكمفرما هستى از درشتى و سخت دلى و خوار داشتن و ستمگرى تو شكايت نمودهاند (از رفتارت مرا آگاه ساختهاند) و من (در شكايت ايشان) انديشه نمودم آنان را شايسته نزديك شدن تو (اكرام و مهربانى زيادة) نديدم بجهت آنكه مشرك هستند (گفتهاند: آنها آتش پرست بودهاند) و نه در خور دور شدن و ستم كردن بجهت آنكه (با مسلمانان) پيمان بستهاند (جزيه مىدهند و در پناه اسلامند) 2 پس با ايشان مهربانى آميخته با سختى را شعار خود قرار ده، و با آنها بين سخت دلى و مهربانى رفتار كن (گاهى سخت و گاهى مهربان باش) و بر ايشان درهم كن بين نزديك گردانيدن و زيادة نزديك گردانيدن و دور ساختن و بسيار دور ساختن (حدّ اعتدال را از دست مده) اگر خدا بخواهد.
(۲۰) (و من كتاب له عليه السلام) إلى زياد ابن أبيه
و هو خليفة عامله عبد الله بن عباس على البصرة و عبد الله عامل أمير المؤمنين - عليه السلام - يومئذ عليها و على كور الأهواز و فارس و كرمان