responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : نهج البلاغه نویسنده : فيض الاسلام اصفهانى، على نقى    جلد : 5  صفحه : 847

گرد آورده با زن و فرزند بدرّه كوهى كه شعب ابو طالب گويند جاى داد، و اولاد عبد المطّلب مسلمان و غير مسلمانشان براى حفظ قبيله و فرمانبرى از ابو طالب از يارى پيغمبر اكرم خوددارى نكردند جز ابو لهب كه با دشمنان ساخت، و ابو طالب به همراهى خويشان بحفظ و نگهدارى پيغمبر كوشيده هر دو سوى شعب يعنى درّه كوه را ديد بان گماشت، و بيشتر فرزند خود علىّ عليه السّلام را بجاى پيغمبر اكرم مى‌خوابانيد، و حمزه شبها بگرد پيغمبر مى‌گشت، چون كفّار قريش اين احوال را ديده دانستند به آن حضرت دست ندارند چهل تن از بزرگانشان در دار النّدوة «نام موضعى در مكّه كه محلّ اجتماع بود» گرد آمده پيمان بستند كه با بنى عبد المطّلب و بنى هاشم دوستى نكرده زن بايشان ندهند و نگيرند، و چيزى بآنان نفروخته و نخرند، و آشتى نكنند مگر وقتى كه پيغمبر را بايشان بسپارند تا او را بكشند، و اين پيمان را بر صحيفه‌اى نگاشته بر آن مهر نهاده آنرا به امّ الجلاس خاله ابو جهل سپردند تا نگاه‌دارد، و بعضى نقل كرده‌اند كه آنرا بر در خانه كعبه آويختند، با اين پيمان بنى هاشم در شعب ابو طالب محصور ماندند، و از اهل مكّه جرأت نداشت با آنان داد و ستد نمايد جز اوقات حجّ كه جنگ حرام بود و قبائل عرب در مكّه حاضر مى‌شدند، ايشان هم از شعب بيرون آمده خوردنى از عرب مى‌خريدند و برميگشتند، و قريش اين را نيز روا نداشته چون آگاه مى‌شدند كه يكى از بنى هاشم مى‌خواهد چيزى خريدارى نمايد بهاى آنرا بالا برده خودشان مى‌خريدند، و اگر مى‌دانستند كسى از قريش بسبب خويشاوندى با بنى عبد المطّلب خوردنى به شعب فرستاده او را آزار مى‌رساندند، و اگر از آنانكه در شعب بودند كسى بيرون مى‌آمد و بر او دست مى‌يافتند او را شكنجه مى‌كردند، و از اشخاصى كه براى آنها خوردنى مى‌فرستادند ابو العاص ابن ربيع هشام ابن عمرو و حكيم ابن خرام ابن خويلد برادر زاده خديجه بودند، سه سال بدين گونه گذشت، و گاه فرياد كودكان بنى عبد المطّلب از گرسنگى بلند مى‌شد بطوريكه بعضى از مشركين از آن پيمان پشيمان گشتند، و پنج تن از آنان: هشام ابن عمرو و زهير ابن ابى اميّه و مطعم ابن عدىّ و ابو البخترىّ و زمعة ابن الأسود با يكديگر قرار گزاشتند كه نقض عهد كرده پيمان بشكنند و قرارداد او را پاره كنند، بامدادى كه بزرگان قريش در كعبه گرد آمده از اين مقوله سخن پيش آوردند، ناگاه ابو طالب با گروهى از همراهان خود از شعب بيرون آمده به كعبه رو آورد و بين آنها نشست، ابو جهل گمان كرد كه ابو طالب بر اثر رنجى كه در شعب ديده شكيبايى را

نام کتاب : نهج البلاغه نویسنده : فيض الاسلام اصفهانى، على نقى    جلد : 5  صفحه : 847
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست