بستيد به آشكار ساختن طاعت و فرمانبرى (بيعت نمودن) و معصيت و نافرمانى در نهان (بى ميلى به پيمان بستن) براى (بازخواست نمودن) من بر خود راه گشوديد (تا از شما بپرسم چرا بى اكراه و زور بيعت نموديد اگر در باطن بىميل بوديد) 2- و به جانم سوگند (كه بميل و رغبت براى مقصد نادرستى كه داشتيد با من بيعت نموديد و اكنون كه بآن نرسيديد پيمان شكستيد، زيرا) شما به تقيّه و ترس و اظهار بىميلى ننمودن در باره بيعت با من از مهاجرين سزاوارتر نبوديد (زيرا شما از آنان تواناتر بوديد و تسلّط و زور بشما كمتر بود) و نرفتن شما زير بار بيعت پيش از آنكه در آن داخل شويد از پيمان شكنى پس از پذيرفتنتان بر شما آسانتر بود.
3- و (بهانهاى كه براى پيمان شكنى خود آماده كردهايد آنست كه) گمان نمودهايد من عثمان را كشتهام (و شما به خونخواهى او در صدد جنگ با من برآمدهايد) پس بين من و شما از اهل مدينه كسانى (مانند محمّد ابن مسلمه و اسامة ابن زيد و عبد اللّه ابن عمر) كه از من و شما كناره گرفتهاند (و هيچيك را يارى نمىنمايند) هستند (كه گواهى بدهند و بگويند كشنده عثمان كيست) پس (اگر ايشان گفتند عثمان را كى كشته) هر كدام (از ما طبق گواهى كه در باره او بدهند) الزام ميشود به اندازهاى كه در اين كار داخل بود زير بار رود (و از او خونخواهى شود، و شكّ نيست كه اگر حكم مىدادند معلوم مىشد كه باعث كشتن عثمان طلحه و زبير بودند، و امام عليه السّلام از آن مبرّى است) پس اى پير مردان از انديشه خود برگرديد (به نادرستى بهانه نگرفته از جنگ و خونريزى دست كشيد) زيرا اكنون بزرگترين پيشآمد شما ننگ (در دنيا) است پيش از آنكه (اين) ننگ و آتش (روز رستخيز) با هم گرد آيند (اگر در باره شما بگويند: پشيمان شده توبه و بازگشت نمودند بهتر است از اينكه اصحاب پيغمبر اكرم بسبب مخالفت با امام زمان خود بعذاب الهىّ گرفتار شوند كه در اينجا ننگ و آتش با هم گرد آمدهاند) و درود بر شايسته آن.