خود را (با رياضت و بندگى و پيروى نكردن از خواهشهاى آن) ميرانده بطوريكه پهناى او (بدنش) باريك شده، و سختش (دلش) نرم گشته، و براى او درخشنده پر نور درخشيد (درجه بلند توحيد و خداشناسى را دريافت) 2 پس درخشندگى آن براى او راه (هدايت و رستگارى) را نمودار كرد، و بهمان روشنائى در راه (حقّ) راه پيمود، و بابها (ى پارسائى و پرهيزكارى و عبادت) او را (ترقّى داده تا اينكه) بدر سلامت و سراى اقامت راندند (هر مرتبهاى از مراتب رياضت و عبادت او را به مرتبه ديگر رساند تا بهشت جاويد را دريافت) و پاهايش با آرامش بدن در جاى امن و آسوده استوار شد بسبب چيزى (فكر و انديشه در آثار حقّ) كه دل خود را بكار وا داشت، و بر اثر آنچه (اطاعت و پيروى) كه پروردگارش را راضى و خوشنود گردانيد.
(۲۱۱) (و من كلام له عليه السلام) (يحث فيه أصحابه على الجهاد)
211 - از سخنان آن حضرت عليه السّلام است كه در آن اصحاب خود را بجهاد و (جنگ در راه خدا) ترغيب مىفرمود
: 1 خداوند اداى سپاس (از نعمتهاى) خود را از شما مىخواهد، و امر و سلطنت خويش را براى شما باقى گذارده است (براى رياست روى زمين دوستان او شايستگى دارند) و بشما در ميدان وسيع مسابقه (دنيا) مهلت داده تا براى بدست آوردن چوگان (رياست