responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : نهج البلاغه نویسنده : فيض الاسلام اصفهانى، على نقى    جلد : 2  صفحه : 397

از اهل كوفه و از كسانى است كه با زيد ابن علىّ ابن الحسين بر هشام ابن عبد الملك خروج كرد و پس از كشته شدن زيد فرار كرده بشهر رى رفته در قريه‌اى كه آنرا ورزنين مى‌ناميدند اقامت نمود و در اين قريه علىّ ابن محمّد رئيس زنگيان بدنيا آمد و جدّ او عبد الرّحيم در طالقان تولّد يافت، پس از آنكه به عراق رفت كنيزى خريدارى كرد كه از او محمّد پدر علىّ متولّد گرديد، خلاصه در سال دويست و پنجاه و پنج آهنگ بصره نمود و غلامان زنگى را كه كاركنان اهل بصره بودند بيارى خود دعوت نمود و بدستور او روز معيّنى باتّفاق خواجه‌هاى خود را كشته دور او گرد آمده انواع فتنه و فساد بر اهل بصره وارد ساختند، و اينكه به برقعىّ مشهور شد براى آنست كه برقع «نقاب» برو مى‌انداخت) (2) پس از آن امام عليه السّلام فرمود: واى بر كوچه‌هاى آباد و خانه‌هاى آراسته شما كه داراى بالها (كنكره‌ها) است مانند بالهاى كركسان، و داراى خرطومها (ناودانها) است چون خرطومهاى پيلان از آن لشگر كه (همه آنها را خراب و ويران ميكنند) بر كشته‌هاى ايشان كسى گريه نمى‌كند (زيرا همه غلام سياه بوده خويشاوندان ندارند تا بر كشته‌هاشان گريه كنند) و از غائب آنها جستجو نمى‌شود (چون كسى از آنان كشته شود بر اثر سنگدلى ديگرى بجاى او مى‌آيد بدون اينكه از كشته شده پرسشى نمايد). (3) من دنيا را برو انداخته‌ام و مقدار آنرا اندازه گرفته‌ام (بظاهر و باطن و گذشته و آينده آن دانا هستم) و به حقيقت آن بينا مى‌باشم (بى اعتبارى و بيوفائى آنرا در هر زمان مى‌بينم).

(منه)

و يومئ به إلى وصف الأتراك)

كَأَنِّي أَرَاهُمْ قَوْماً كَأَنَّ وُجُوهَهُمُ الْمَجَانُّ الْمُطْرَقَةُ يَلْبَسُونَ السَّرَقَ وَ الدِّيبَاجَ وَ يَعْتَقِبُونَ الْخَيْلَ الْعِتَاقَ وَ يَكُونُ هُنَاكَ اسْتِحْرَارُ قَتْلٍ حَتَّى يَمْشِيَ الْمَجْرُوحُ عَلَى الْمَقْتُولِ وَ يَكُونَ الْمُفْلِتُ‌

نام کتاب : نهج البلاغه نویسنده : فيض الاسلام اصفهانى، على نقى    جلد : 2  صفحه : 397
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست