بخود مراجعه نموده و بنظر خويشتن رفتار مىنمايند اگر چه مخالف گفته خدا و رسول باشد) و در امور پوشيده (معارف الهيّه) اعتمادشان بر رأيهاى (نادرست) خودشان است (اگر چه بر خلاف عقل و دين باشد) گويا هر مردى از ايشان (در امر دين) در آنچه مىبيند (حكم هر مسئله كه بيان ميكند) پيشواى خود است كه بندهاى استوار و دلائل محكمه از خويش گرفته است (و بآنها استدلال مىنمايد و اعتقادش اينست كه هر حكمى كه به رأى نادرست خود اجتهاد كرده مانند حكم الهى است).