7 (1007)-
از خطبههاى آن حضرت عليه السّلام است (در مذمّت مخالفين خود):
(1) ايشان در
كارشان بشيطان اعتماد كردند و شيطان هم آنان را (براى ضلالت و گمراهى ديگران) شريك
و دام خود قرار داد، پس در سينه آنان تخم كرد و جوجه گذاشت و بتدريج و آهسته با
آنها آميزش نمود (تا فرمانبردار او شدند) (2) با چشمهاى ايشان مىديد و باز با
نشان سخن مىگفت (در گفتار و كردار پيرو او بودند) پس آنها را بمركب ضلالت و
گمراهى سوار و گفتار تباه را در نظر آنان زينت داد، (3) كارهاى ايشان مانند كار كسى
بود كه شيطان او را در توانائى خود شريك قرار داده و به زبان او سخن باطل و نادرست
مىگويد.
(1008)
8 (1008)-
از سخنان آن حضرت عليه السّلام است كه در وقت مقتضى بيان و زبير را در آن قصد
فرموده
(چون زبير
نقض عهد كرده در صدد جنگ با آن حضرت بر آمد، آن جناب باو فرمود تو با من بيعت
كردهاى، واجب است مرا پيروى كنى در پاسخ گفت هنگام بيعت توريه نمودم يعنى به زبان
اقرار و در دل خلاف آنرا قصد كردم، حضرت مىفرمايد):
(1) زبير
گمان ميكند بدست بيعت كرده و در دل مخالف بوده، (2) به بيعت خود مقرّ است و ادّعاء
دارد كه در باطن خلاف آنرا پنهان داشته، بنا بر اين بايد حجّت و دليل بياورد (تا
راستى گفتار او معلوم شود) (3) و اگر دليلى نداشت بيعت او بحال خود باقى است بايد
مطيع و فرمانبردار باشد.