responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه نهج البلاغه نویسنده : فيض الاسلام اصفهانى، على نقى    جلد : 1  صفحه : 555

قسمتى [دوم‌] از اين خطبه است (در گفتگوى آن حضرت با يكى از اهل شورى كه عمر دستور تشكيل آنرا بعد از خود داده بود):

(2) گوينده‌اى (سعد ابن ابى وقّاص) بمن گفت: اى پسر ابى طالب تو بخلافت حريص هستى! گفتم: سوگند بخدا شما حريصتر و (به لياقت بخلافت يا نسبت به پيغمبر) دورتر هستيد، و من (بخلافت) سزاوارتر و (از جهت انتساب به رسول خدا) نزديكترم، و حقّ خود را مى‌طلبم كه شما ميان من و آن مانع مى‌شويد، و هر زمان آنرا خواستم بگيرم روى مرا بر مى‌گردانيد (نمى‌گذاريد بحقّ خود برسم) (3) پس چون در ميان گروه حاضرين برهان را در گوش او فرو كوفتم (با دليل پاسخش گفتم) متنبّه گشت و (از خواب غفلت) بيدار شد، و حيران و سرگردان ماند چنانكه ندانست پاسخ مرا چه بگويد! (پس از آن امام عليه السّلام به خداوند شكايت نموده مى‌گويد:) (4) خدايا من بر قريش و كسانيكه آنها را يارى ميكنند از تو كمك مى‌طلبم (تا از آن انتقام كشى) زيرا آنها خويشى مرا قطع كردند (نسبت مرا به رسول خدا مراعات ننمودند) و بزرگى مقام و منزلت مرا كوچك شمردند (مرا همرديف خود دانستند) و در امر خلافت كه اختصاص بمن داشت بر دشمنى با من اتّفاق كردند، پس از آن گفتند: آگاه باش حقّ آنست كه آنرا بگيرى و حقّ آنست كه آنرا رها كنى (ادّعاء مى‌كردند كه حقّ بدست ايشان است و گرفتن و رها كردن من آنرا يكسان است، اى كاش آنرا كه مى‌گرفتند اعتراف داشتند كه حقّ من است تا تحمّل مصيبت آن آسانتر مى‌شد).

نام کتاب : ترجمه نهج البلاغه نویسنده : فيض الاسلام اصفهانى، على نقى    جلد : 1  صفحه : 555
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست