قسمتى [دوم] از اين خطبه است (در چگونگى حال مؤمنين و نيكان در
آخر الزّمان):
(15) بعضى
(از مؤمنين) كشته شده و خونش بهدر مىرود، و برخى از آنان (از ستمگران) ترسيده و
پناه مىطلبد، به سوگندها و فريب دادن (بتظاهر) ايمان (منافقين و مردم دو رو) گول
مىخورند (شيّادها با سوگند دروغ و اظهار ايمان آنان را ايمن گردانيده بالأخره به
هلاكت سوقشان مىدهند) (16) پس (اگر خواسته باشيد در آن زمان از عذاب الهىّ برهيد)
پرچم و نشانههاى فتنهها و بدعتها نباشيد (عامل تباهكاريها نبوده و احكامى در دين
احداث ننمائيد) و از آنچه ريسمان جماعت بآن بسته شده و پايههاى طاعت و بندگى بر
آن بنا گرديده (دين مقدّس اسلام) دست بر نداريد، (17) و ستمكش بر خدا وارد شويد نه
ستمگر (روز رستخيز كه براى حساب و باز پرسى زنده مىشويد، ستمديده باشيد، نه
ستمگر، پس در دنيا بكسى ستم روا نداريد، زيرا ظلم عقلا و شرعا كار زشتى است و
ستمگر ملعون و گرفتار عذاب جاويد است) و از راهها (دامها و فريبها) ى شيطان و
مكانهاى ظلم و ستم بپرهيزيد، (18) و لقمههاى حرام را (اگر چه اندك باشد) در
شكمهاتان داخل نكنيد، زيرا در نظر خداوندى هستيد كه گناه را بر شما حرام نموده
(بجزئيّات احوال شما دانا بوده بر كردارتان گواه) است و راه طاعت و بندگى را
برايتان آسان فرموده (در هيچيك از احكام سخت نگرفته) است.