نه براى ميل و رغبت در سلطنت و خلافت بوده و نه براى بدست آوردن چيزى
از متاع دنيا، بلكه براى اين بود كه (چون فتنه و فساد در شهرها شيوع يافت و ظلم و
ستم بر مردم وارد گشت و حلال و حرام تغيير كرد خواستيم) آثار دين ترا (كه تغيير
يافته بود) باز گردانيم، و در شهرهاى تو اصلاح و آسايش را برقرار نماييم تا بندگان
ستمكشيدهات در امن و آسودگى بوده و احكام تو كه ضائع مانده جارى گردد.
(4) بار
خدايا من نخستين كسى هستم كه بحقّ رسيده و آنرا شنيده و پذيرفته است، هيچكس بر من
به نماز پيشى نگرفت مگر رسول خدا، صلّى اللَّه عليه و آله، (اوّلين كسيكه دعوت
پيغمبر اكرم را پذيرفته اسلام آورد و با آن حضرت نماز خواند من بودم، و كسيكه در
بدايت امر براى انجام دستور خدا و رضاى او اسلام آورد، در آخر عمر براى رياست و
كالاى دنيا خونريزى نمىنمايد).
(5) و شما
(از رويّه خلفاى پيش از من) دانستيد كه سزاوار نيست حاكم و فرمانده بر ناموس و
خونهاى مردم و غنيمتها و احكام اسلام و امامت بر مسلمين بخيل باشد تا براى جمع مال
ايشان حرص بزند، و نه جاهل تا بر اثر نادانى خود آنها را گمراه گرداند، و نه ستمگر
تا بظلم و جور آنان را مستأصل و پريشان نمايد، و نه ترسنده از تغيير ايّام تا با
گروهى همراهى كرده ديگرى را خوار سازد (يار توانگران و به مستمندان بى اعتناء
باشد) و نه رشوهگير در حكم (كه مالى گرفته حقّى را باطل يا باطلى را حقّ گرداند)
تا حقوق مردم را از بين برده حكم شرع را بيان ننمايد، و نه رفتار نكننده به سنّت و
طريقه پيغمبر اكرم باشد تا امّت او را هلاك و تباه سازد.