چكّش خورده (پر گوشت و نشانهدار) است، لباسهاى ابريشمين و ديبا
مىپوشند، و اسبهاى نيكو يدك مىكشند، (5) و در آنجا (كه وارد ميشوند) خونريزى
بسيار سخت واقع ميشود بطوريكه زخم خورده بروى كشته راه مىرود، و گريخته (از چنگ
آنها) كمتر از اسير شده مىباشد (بيشتر مردم بظلم و ستم ايشان مبتلى بوده راه
فرارى ندارند).
يكى از اصحاب
آن بزرگوار (توهّم كرد كه آنچه حضرت از اخبار غيبيّه مىفرمايد بدون معلّم و از
پيش خود مىباشد، از اين جهت) گفت يا امير المؤمنين: خداوند بتو علم غيب عطاء
فرموده، امام عليه السّلام خنديد و براى (دفع توهّم) آن مرد كه از قبيله كلب بود
فرمود:
(6) اى برادر
كلبى آنچه گفتم علم غيب نيست، بلكه تعلّم و آموختنى است (كه آنرا) از صاحب علم و
دانش (رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرا گرفتهام) (7) و علم غيب منحصر است به
دانستن وقت قيامت و آنچه خداوند سبحان در گفتارش شمرده است (س 31 ى 34): إِنَّ
اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ يَعْلَمُ ما فِي
الْأَرْحامِ وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ ما ذا تَكْسِبُ غَداً وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ
بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ، إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ يعنى نزد خدا است
دانستن وقت قيامت و وقتى كه باران مىفرستد و ميداند آنچه در رحم مادرها است و
هيچكس نمىداند فردا چه ميكند و به كدام زمين مىميرد، و بتحقيق خداوند دانا و
آگاه است. (8) پس خداوند سبحان ميداند آنچه در رحمها است، پسر است يا دختر، زشت
است يا نيكو، بخشنده است يا بخيل، بدبخت است يا نيكبخت، و ميداند چه كسى هيزم آتش
دوزخ است يا با پيغمبران يار و همنشين در درجات بهشت، (9) پس اينها كه شمرده شد (و
يكى از آنها را بر سبيل مثال شرح داديم) علم غيب است كه هيچكس نمىداند آنرا مگر
خدا (كنايه از اينكه آنچه از اين نوع علوم به پيغمبر وحى رسيده و او هم بمن آموخته
مأمور به فاش كردن نيستيم، پس مانند آنست كه نمىدانيم) ولى غير از اينها پس علمى
است كه خداوند به پيغمبر خود، صلّى اللَّه