يكى از برادرانش خوف و ترس را مشاهده نمود، بايد بسبب برترى و دليرى
كه خداوند باو عطاء فرموده دشمن را از برادرش دفع نمايد همانطور كه از خود دفع
مىنمايد، پس (نگويد بمن چه هر كس بايد از خود دفاع نمايد و بر ترسناك سزاوار است
دشمن مسلّط گردد، زيرا) اگر خواست خدا بود او را هم (شجاع و نترس) مانند او قرار
مىداد (پس چون او را دلير فرموده به شكرانه اين نعمت عظمى بايد به وظيفه خود يعنى
جلوگيرى از هجوم دشمن بر شخص ناتوان و ترسنده قيام كند، و به كشته شدن در اين راه
اهمّيّت ندهد، زيرا) (2) مرگ با شتاب طلب كننده است (همه را دريابد) ايستنده
(دليرى كه از ترس كشته شدن در چنين وقتى از برادر خود دفاع نمىنمايد) از چنگش
بيرون نرفته، و گريزان از آن آنرا عاجز و ناتوان نمىگرداند (و چون فرار و رهائى
از آن ميسّر نيست) (3) گراميترين مرگ كشته شدن است (زيرا باعث بقاى نام نيك در
دنيا و ثواب در آخرت است) سوگند به آن كه جان پسر ابو طالب بدست او است هزار ضربت
شمشير بر من آسانتر است از جان دادن بر بسترى كه در غير طاعت خدا باشد (زيرا درد
شمشير الم دنيوىّ است كه زائل مىگردد، ولى مردن بر چنين بسترى عذاب هميشگى در پى
خواهد داشت).
123
(1123)- از سخنان آن حضرت عليه السّلام است (در توبيخ و سرزنش اصحاب خود):
(1) مانند
آنست كه مىبينم شما را (هنگام بهم ريختن براى فرار از جنگ) سر و صدا راه
مىاندازيد (غوغاء و هياهو مىنماييد) مانند صداى پوست سوسمارها در وقتى كه (در
راه) بهم ماليده ميشوند،