مقام و منزلت و بزرگوارى يافتيد كه كنيزان شما را (كه هيچ اهميّت
ندارند) گرامى مىدارند، و همسايگانتان (كفّارى كه با شما پيمان بستهاند) از آن
كرامت الهىّ بهرهمند ميشوند (به اين جهت جان و مال و ناموسشان از هر خطرى محفوظ
است) و تعظيم ميكند و سر فرود مىآورد بشما كسيكه هيچ گونه فضيلت و مزيّتى (در حسب
و نسب) بر او نداريد، و نه احسانى باو كردهايد، و مىترسد از شما آنكه از غلبه و
تسلّط شما ترسى ندارد و شما را حكومت و سلطنتى بر او نيست (تا بترسد، پس خوف
پادشاهان و بزرگان در اقصى بلاد روى زمين بواسطه عظمت دولت اسلام است، نه از
توانائى و شمشير شما، اكنون سبب كفران چنين نعمتى چيست) (10) و مىبينيد پيمانهاى
خدا شكسته شده و بخشم نمىآييد (اهل شام بر خلاف دستور الهىّ رفتار كرده و معاويه بر
امام مفترض الطّاعه ياغى گرديده و به فرمان او اموال مسلمانها و معاهدين را كه در
پناه اسلامند غارت مىنمايند و شما ساكت نشسته با اينكه توانا هستيد از ايشان
جلوگيرى نمىنمائيد) و حال آنكه براى شكستن پيمانهاى پدرانتان (كه در مقابل
پيمانهاى الهىّ اهميّتى ندارد) حاضر نيستيد و آنرا ننگ مىدانيد، (11) و (شما
كسانى هستيد كه) احكام خدا بر شما وارد مىشد (از شما مىپرسيدند) و از شما صادر
مىگشت (شما پاسخ مىگفتيد) و بشما رجوع و بازگشت مىنمود (در مرافعه قضاوت
مىكرديد) پس مقام و منزلت خود را به ستمگران (معاويه و پيروانش) وا گذارده و زمام
كارهايتان را بدست ايشان سپرديد، و در احكام الهىّ بآنها تسليم شده از آنان پيروى
كرديد، در حالتى كه ايشان (در تكاليف شرعيّه) بشبهات و آراء باطله عمل ميكنند، و
در پى شهوات و خواهشهاى نفسانىّ مىروند، (12) و (ليكن بدانيد كه اين تسلّط و توانائى
براى آنها نمىماند، بلكه) سوگند بخدا اگر شما را در زير هر اخترى متفرّق سازند
(در شهرها پراكنده نمايند) هر آينه خداوند شما را براى روز بد ايشان گرد آورد (تا
ببينيد چگونه از آنان انتقام مىكشد).