99 (1099)-
از خطبههاى ديگر (آن حضرت عليه السّلام) است (اشاره به كشته شدن خود و آمدن حضرت
صاحب الزّمان «عجّل اللّه فرجه» كه از جمله اخبار غيبيّه مىباشد):
(1) سپاس
خداوندى را سزا است كه فضل و احسانش را در خلائق پراكنده و همه را مشمول جود و
بخشش خود قرار داده، (2) بآنچه از او برسد (تندرستى، بيمارى، خوشى و رنج)
سپاسگزاريم، و براى انجام اوامرش (واجبات و مستحبّات) از او يارى مىطلبيم، و
گواهى مىدهيم كه جز او خدائى (سزاوار پرستش) نيست، و محمّد (صلّى اللّه عليه و
آله) بنده و فرستاده او است، (3) او را فرستاده تا امر و فرمانش را آشكار نموده
(بيان فرموده) و بياد او گويا باشد (خدا را بشناساند) پس تبليغ رسالت كرد (احكام
الهىّ را رساند) با امانت و درستكارى، و از دنيا رفت ارشاد كننده، و ميان ما بيرق
و نشانه حقّ (راهنمايان به خداوند، قرآن كريم و ائمّه اطهار عليهم السّلام) را
باقى گذاشت، كسيكه از آن بيرق جلو رفت (به احكام او چيزى افزوده يا كم كرد، از
دين) خارج شد، و كسيكه مخالفت كرده پيروى ننمود (بدستور آن حضرت اعتنائى نكرد)
هلاك گرديد، و كسيكه با آن همراه بود بحقّ پيوست (سعادتمند شد) نگاهدارنده آن
بيرق با تأنّى و درنگ سخن مىگويد و بانجام امرى دير قيام مىنمايد (زيرا خردمند
در هر كارى انديشه كند و با مصلحت سخنى گفته يا قدم بردارد، و) چون قيام نمايد (پس
از انديشه مصلحت در قيام بيند) با شتاب است (زود انجام دهد) (4) پس آنگاه كه
(بخلافت ظاهرى منصوب شد و با ياغيها بزد و خورد پرداخت) شما گردنهاى خود را زير
فرمان او قرار داديد، و به انگشتهاى خويش باو اشاره كرديد (وقتى كه لشگر مىآرايد
و حضرت امام حسن عليه السّلام را بسر كردگى ده هزار نفر و ابو ايّوب انصارى را سر
كرده ده هزار نفر و همچنين براى هر دسته سر كردهاى تعيين مىفرمايد تا يك صد هزار
شمشير گرد آورده تصميم رفتن بشام و جنگ با معاويه مىنمايد) مرگ او را دريابد (ابن
ملجم ملعون شمشير بفرق مباركش مىزند) و بآن سبب از دنيا رحلت مىنمايد، پس بعد از
(كشته شدن) او مدّتى كه خواست خداوند است (زمان سلطنت بنى اميّه و بنى عبّاس و بعد
از آنها) درنگ خواهيد نمود (به بدبختى و بيچارگى و پراكندگى گرفتار باشيد) تا
اينكه خداوند آشكار گرداند كسى