(25) و از
جمله شگفتيهاى صفات آن حضرت (عليه السّلام) كه نظيرى در آن ندارد آنست كه سخن آن
بزرگوار وارد شده در زهد و ترك دنيا و پندها و ياد آورى از قيامت و منع از كارهاى
زشت، (26) اگر كسى در آن تأمّل و انديشه نمايد و تصوّر نكند كه آن كلام سخن مثل آن
حضرت شخصى است كه داراى قدر و منزلت بزرگ و امر و فرمان است، و حكومت و پادشاهيش
بر همه بندگان احاطه دارد هيچ شكّ و ترديدى نخواهد نمود كه آن كلام از جمله سخنان
شخصى است كه بهرهاى نيست او را در غير زهد و ترك دنيا و شغل و كارى نباشدش مگر
عبادت و پرستش حقّ تعالى در حالتى كه سر فرو برده (منزوى گشته) در گوشه خانهاى كه
ناپيدا است، و يا از مردم دورى كرده به دامن كوهى رفته كه نمىشنود مگر همهمه خود
را و نمىبيند مگر خويشتن را (چنانكه رويّه زهّاد است) (27) و هيچ باور ندارد (آن
شخص متأمّل) كه آن كلام سخن بزرگوارى است كه در ميدان جنگ شمشير خود را از غلاف
بيرون آورده، با آن گردنها را جدا كرده، دليران را بخاك افكنده بر مىگردد در حالتى
كه خون از شمشيرش جاريست، و جانها (ى كفّار و منافقين) را از تن خارج نموده، و آن
حضرت با وجود اين حالت زاهدترين زهّاد و بزرگترين از دنيا