45 (1045)-
از خطبههاى آن حضرت عليه السّلام است (در مذمّت دنيا و مفاسد آن):
(1) سپاس
خداوندى راست كه هيچكس مأيوس از رحمت او نيست، و نعمت او همگان را شامل است، و از
آمرزش او احدى نوميد نبوده، و پرستش او براى كسى سبب سر شكستگى نمىباشد (زيرا
تنها او سزاوار پرستش است و بسبب عبادت و پرستش تكبّر نكند تا بنده سر شكسته شود)
خدائى كه از رحمت دريغ نمىكند، و نعمت او زوال نمىپذيرد (2). دنيا سرائى است
فناء و نيستى براى آن و براى اهلش رخت بر بستن مقدّر گرديده است، و آن (در نظر
اهلش) خوشگوار و سبز و خرّم است، و (سبب گول زدن و غافل نمودن آن اينست كه) شتابان
به سراغ خواهان و طالبش مىآيد، و علاقه و محبّت خود را بدل نظر كننده وارد ميكند،
(3) پس كوچ كنيد از آن (دلبند بآن نگشته مهيّاى سفر آخرت شده و آسايش در آنجا را
بخواهيد) و از بهترين متاع خود (پرستش خالق و خدمت بخلق) توشه برداريد، و در آن
بيش از حاجت نطلبيد، و از آن زيادتر از آنچه بشما رسيده نخواهيد (براى گرد آوردن
مال در دنيا تلاش نكنيد، زيرا در حلال آن حساب و باز پرسى است، و در حرام آن عقاب
و كيفر).