(در بيان وجه
تسميه شبهه و اينكه كسيرا از مرگ رهائى نيست):
(1) شبهه از
اين جهت شبهه ناميده شده كه شبيه و مانند حقّ است (هر كس نمىتواند ميان حقّ و
باطل تميز دهد) پس روشنى دوستان خدا در شبهه ايمان و اعتقاد ايشان است (بخدا و
رسول) و راهشان راه هدايت و رستگارى است (كه از آن راه پيروان خود را از
تاريكىهاى شبههها نجات داده و حقّ را بآنان آشكار مىنمايند) (2) و امّا دشمنان
خدا دعوت كننده شان در آن شبهه ضلالت و گمراهى است و رهنماى شان كورى و سرگردانى
(كه بسبب آن پيروان خود را در دنيا بد بخت و در آخرت بعذاب الهىّ گرفتار مىسازند)
(3) پس (پيروان دوستان خدا نبايد از مرگ و كشته شدن بيم داشته باشند، زيرا) كسيرا
هم كه از مرگ بيم داشته باشد بالأخره نجات و رهائى از آن نيست و كسيكه دوستدار
زنده بودن باشد هميشه باقى و زنده نخواهد ماند (بنا بر اين شايسته آنست كه شخص به
زندگى موقّتى دنيا دل نبندد و از مرگ و پيكار در راه خدا براى نصرت دين رو
نگرداند).