بعد ،
حُكّام اموى و عبّاسى ـ به جهت مصالحى كه
مد نظر داشتند ـ بر وضوى عثمان تأكيد
ورزيدند .
عثمان چون مردمانِ زيادى
را ديد كه وضوى مسحى
مى گيرند و از رسول خدا
حديث
مى كنند و در استدلال قوى اند ، از برخورد تند و خشنِ خود دست كشيد
و مواضعى را در پيش گرفت كه بر ضعف وى ـ در برابر آنها ـ دلالت مى كند ،
و اشاره است به نيرومندى خط مشيى كه با او در تعارض بود ; زيرا :
اوّلاً :عثمان مردم را به دروغ يا
بدعت يا نوآورىِ چيز جديدى در دين متّهم نساخت ، بلكه آنان را به نقل كنندگان
حديث دانست . همين ، خود اعترافى از جانب عثمان است به اينكه آنان از پيامبر (صلى الله عليه وآله) حديث
مى كردند .
اگر آنان دروغ گو و
بدعت گذار بودند ، عثمان آن را بر
زبان مى آورْد (چنان كه آنها دروغ و بدعت را به عثمان نسبت دادند) نه اينكه با اين سخن كه «لا أدري ما
هي»
(نمى دانم چيست) نسبت به روايات آنان اظهار بى اطلاعى كند .
عثمان
با اين سخنِ خويش ، ماهيت و منزلت اين دسته از مردم را ـ به طور اجمال ـ براى
ما آشكار مى سازد .
ثانياً : اگر مردم
آغازگر اختلاف بودند ، عثمان با آنها با يكى از سه روش زير برخورد
مى كرد :