فهمیدند که آنان اهل دوزخند، اما این که ابراهیم برای پدر خود «آزر» طلب آمرزش نمود، به خاطر وعدهای بود که ابراهیم به او داده بود، لکن وقتی قضیه برای ابراهیم روشن شد که وی دشمن خداست، از او تبرّی کرد و دوری جست و حقا که ابراهیم مهربان و بردبار بود. [1] قراین زیادی نشان میدهد که گفت و گوی ابراهیم با آزر و وعده طلب آمرزش برای او که سرانجام منجر به قطع روابط و تبری شد، در دوران جوانی ابراهیم بوده است، یعنی موقعی بوده که هنوز ابراهیم زادگاه خود، «بابل» را ترک نگفته و آهنگ فلسطین و مصر و خاک حجاز نکرده بود. از این آیه چنین نتیجه گرفته میشود که ابراهیم در دوران جوانی پس از ثبات و ایستادگی آزر که در کفر و بتپرستی، روابط خود را با او قطع کرد، دیگر تا آخر عمر از او یادی ننمود. 2. ابراهیم در پایان عمر خود، یعنی در دوران پیری، پس از انجام یک مأموریت بزرگ (تعمیر بنای کعبه) و آوردن زن و فرزند خود به بیابان بیآب و علف «مکّه» درباره گروهی، از آن جمله پدر و مادر خود از صمیم دل دعا کرد و استجابت دعای خود را از خدا خواست؛ وی در موقع دعا چنین گفت: رَبَّنَا اغْفِرْ لِی وَ لِوالِدَیَّ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِسابُ [2]؛ پروردگارا! من و پدر و مادرم را بیامرز، در روزی که حساب برپا شود. این آیه به صراحت میرساند که مراسم دعا، پس از اتمام بنای کعبه که ابراهیم در آن روزها دوران پیری را میگذرانده، انجام گرفته است، اگر «والدیّ» که در این آیه مورد مهر و علاقه ابراهیم قرار گرفته و با دعای خیر یاد شده است، همان «آزر» باشد؛ معلوم میشود که ابراهیم تا دم مرگ و تا آخرین ساعات زندگی، با آزر قطع رابطه [1]. ما کانَ لِلنَّبِیِّ وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَنْ یَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِکِینَ وَ لَوْ کانُوا أُولِی قُرْبی مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحابُ الْجَحِیمِ. وَ ما کانَ اسْتِغْفارُ إِبْراهِیمَ لِأَبِیهِ إِلَّا عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَها إِیَّاهُ فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْراهِیمَ لَأَوَّاهٌ حَلِیمٌ «توبه (9) آیه 113- 114». [2]. ابراهیم (14) آیه 41.