بدین ترتیب، شصت تن از ارزندهترین و داناترین مردم «نجران» انتخاب گردیدند که در رأس آنان سه تن پیشوای مذهبی قرار داشت: 1. «ابو حارثة بن علقمه» اسقف اعظم نجران که نماینده رسمی کلیساهای روم در حجاز بود؛ 2. «عبد المسیح» رئیس هیئت نمایندگی که به عقل و تدبیر و کاردانی شهرت داشت؛ 3. «ایهم» که فردی کهن سال و یکی از شخصیتهای محترم ملت نجران بود. [1] هیئت نمایندگی، هنگام عصر در حالی که لباسهای تجملی ابریشمی بر تن، و انگشترهای طلا بر دست و صلیبهایی بر گردن داشتند، وارد مسجد شده به پیامبر سلام کردند. ولی وضع زننده و نامناسب آنان آن هم در مسجد، پیامبر را به شدت ناراحت کرد. آنان احساس کردند که پیامبر از آنان ناراحت شده است، اما علت آن را ندانستند، فورا با «عثمان بن عفان» و «عبد الرحمن بن عوف» که سابقه آشنایی با آنان داشتند، تماس گرفتند و جریان را به آنان گفتند. آنها اظهار داشتند که حل این گره به دست «علی بن ابی طالب» است. وقتی به امیر مؤمنان مراجعه کردند، علی علیه السّلام در پاسخ آنها چنین گفت: شما باید لباسهای خود را تغییر دهید و با وضع ساده، بدون زر و زیور به حضور حضرت بیایید. در این صورت، احترام و تکریم میشوید. نمایندگان نجران، با لباس ساده بدون انگشتر طلا به محضر پیامبر شرفیاب شده، سلام کردند. پیامبر با احترام خاص، پاسخ سلام آنان را داد و برخی از هدایایی را که برای وی آورده بودند، پذیرفت. نمایندگان پیش از آنکه وارد مذاکره شوند، اظهار کردند که وقت نماز آنان رسیده است. پیامبر اجازه داد که نمازهای خود را در مسجد مدینه، در حالی که رو به مشرق ایستاده بودند، بخوانند. [2] [1]. تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 66. [2]. سیره حلبی، ج 3، ص 239.